یادداشت های سینمایی

نگاهی به آثار سینما - تلویزیون - تئاتر

آخرین نظرات

«اگـه مــی خـوای یــه چـیــزِ دروغ رو مـردم بـاور کـنـن، بـایــد از طــریــقِ رســانــه هــا ایــن دروغُ بــگــی...!» این جمله دیالوگی از فیلم آرگو است که تمام هدف فیلم و مفهوم آن را به طور کامل بیان می کند.آرگو برنده اسکار بهترین فیلم سال، روایتی متزلزل و کاریکاتور وار از ماجرای فرار شش آمریکایی از لانه جاسوسی آمریکا در سال 1357 است! آرگو از ابتدای اکران اش بسیار قدرتمند ظاهر شد و تمامی منتقدان امتیاز بالایی به فیلم دادند. به طوری که سایت راتن توماتو به آن از 100 امتیاز 96 داده است. تقریباً 256 نقد بر این فیلم نوشته شده است که 245 تای آن مثبت و فقط 11تای ان منفی است! واقعاً آمار شگفت انگیزی است. با انتظارات بالا به تماشای فیلم می نشینی ولی بعد از پایان فیلم متوجه می شوی آرگو تنها یک تریلر متوسط روبه ضعیف است با اشتباهات آشکار و بی شمار!

آرگو در افسانه های یونانی نام بزرگترین کشتی آن زمان است که برای پیدا کردن پشم زرین ساخته شده است وخدمه ی آن شامل هراکلس، اورفئوس، هولاس و بسیاری از پهلوانانی بود که از سرتاسر یونان به این کشتی آمده بودند!

البته در فیلم این کشتی  تبدیل به یک کشتی فضایی یا سفینه شده است که در اصل همان هواپیمایی است که به وسیله ان آن 6 آمریکایی با پاسپورت های کانادایی از ایران خارج می شوند و در اصل پشم زرین آن شش نفر هستند! داستان فیلم با توجه به اشتباهات فاحش فراوانی که دارد به هیچ وجه قابل اعتماد نیست! مثلاً تا آنجایی که من می دانم ایرانی ها وقتی از ماجرای فرار این شش آمریکایی مطلع می شوند که آنها به امریکا رسیده اند، ولی در فیلم به خاطر حفظ اکشن و به وجود آمدن تعلیق و آن صحنه کمدی تعقیب و گریز در باند فرودگاه و در اضطراب قرار دادن مخاطب زمان اش که قبل از فرار آنها منتقل شده است! این حرفه ی هالیوود است که با این جور تله های سینمایی آدرنالین تماشاگر را بالا ببرد و در 30 دقیقه پایانی اثر این کار را به نحو احسن انجام می دهد!

فیلمنامه توسط کریس تریو و بر اساس مقاله ای است از جاشوا بیرمن در سال 2007 با نام: «فرار از تهران: چطور سیا با استفاده از یک فیلم تقلبی علمی تخیلی توانست آمریکایی ها را از تهران نجات دهد» نوشته شده است.

در ۱۳ آبان سال ۱۳۵۸ و در گیر و دار انقلاب ایران گروهی موسوم به دانشجویان پیرو خط امام به سفارت آمریکا در تهران حمله کردند و آن را به تصرف خود درآوردند و کارمندان آمریکایی سفارت را هم به گروگان گرفتند. از میان کارکنان به گروگان گرفته شده، تعداد ۶ نفر موفق شدند از در پشتی سفارت به خانه کن تیلور سفیر کانادا در ایران بگریزند. بعد از گریختن این آمریکایی‌ها جلسه ویژه‌ای در سازمان اطلاعات آمریکا برای فرار آنها صورت می‌گیرد. طی این جلسه نظرات مختلفی مطرح می‌شود و در ابتدا طبق نتیجه‌ای که ماموران سیا می‌گیرند قرار بر این می‌شود که آمریکایی‌ها به وسیله دوچرخه از تهران تا مرز ترکیه درون کوه‌ها دوچرخه سواری کنند، چرا که در صورت فرار آنها ماشین احتمال شناسایی آنها، بسیار بالا می‌رفته است. این نظر بعداً توسط تونی مندز (بن افلک) که یکی از ماموران کارکشته سیا برای فرار اشخاص است رد می‌شود در ادامه ماموران سیا سناریویی برای فرار آنها به عنوان معلم‌های خارجی یا مشاوران کشاورزی مطرح می‌کنند که اولی به دلیل قطع رابطه ایران با آمریکا و دومی به دلیل برف سنگین و عدم امکان کشاورزی مناسب رد می‌شود. ادامه جلسه اول با شکست روبرو می‌شود و ماموران به راه‌حل مناسب و عملی دست پیدا نمی‌کنند. چند روز بعد در حالی که مندز در حال صحبت با پسر خود و مشاهده فیلم سیاره میمون‌ها (نسخه ۱۹۶۸) بود ناگهان متوجه می‌شود که می‌تواند به عنوان یک کارگردان وارد ایران شود و کارمندان سفارت را تحت عنوان گروهی هنرمند که در حال ساخت فیلمی علمی تخیلی هستند و می‌خواهند فیلمی با سبک و سیاق جنگ ستار‌گان اما در ایران بسازند فراری دهد.

طراحی صحنه فیلم آرگو عالی است. با قاطعیت می توانم بگویم خود ایران هم نمی تواند چنین صحنه هایی قدیمی از ایران 34 سال پیش بسازد. فضای بازار و مخصوصاً سکانس اولیه فیلم بسیار عالی شبیه سازی شده است. نکته مهم و موفق فیلم آرگو این است که با وجود اینکه تمام تماشاگران می دانند انتهای فیلم چه خواهد شد، بن افلک موفق شده تعلیقی بی نظیر مخصوصاً در 30 دقیقه پایانی فیلم خلق کند. تعلیقی که باعث شده فیلم بعد از 12 هفته همچنان  جزو 10فیلم پرفروش جدول فروش هفتگی باقی بماند. ولی کار از آنجا خراب می شود که فیلم برچسب «بر مبنای داستان واقعی» را با خود یدک می کشد و از آنجایی که هدف وسیله را توجیه نمی کند، بن افلک برای رسیدن به این تعلیق دست به تحریف تاریخ می زند! محروم شدن از طبیعی ترین لذات انسان مدرن یعنی  نوشیدنی الکلی نقطۀ ورود تونی به ایرانی است به تعبیر بن افلک عقب مانده، با چهره های خموده، بیمار و عبوس.

تصویر مردم ایران در فرودگاه آغاز فیلم، تصویر جامعۀ ایرانی است که تونی تجربه می کند، مامورانی فروگاه و پاسدارانی که آماده قلع و قمع کردن مردم هستند. شهر شلوغ است. هرکس در گوشه ای در حال اعدام کردن دیگری است! استرس و اضطراب در ایران بسیار بالا نشان داده شده است. یا مثلاً در سکانسی که این گروه وارد بازار می شوند تا سکانس های فیلم را انتخاب کنند با مردمی تا بن دندان مسلح روبرو می شوند که همه اش با اخم و عصبانیت با خارجی ها روبرو می گردند.نماهای سریع و لرزان  دوربین دقیقاً حس اضطراب را به طور کامل به بیننده منتقل می کند. دقیقاً انگار تونی مندز و همراهان اش در میان گروهی از آدم خوارها و زامبی ها قرار گرفته اند!

در سکانسی دیگر که تونی مندز با گروه اش از بین تظاهر کنندگان عبور می کند دقیقاً کادر دوربین و زوایای ان یاد فیلم سپیده دم مردگان جرج رومرو می افتیم. این ها سیگنال هایی است که مخاطب به طور غیر مستقیم دریافت می کند. اوج فیلم در 30 دقیقه پایانی فیلم است. درحالی که سازمان سیا اعلام کرده ماموریت پایان یافته است و تونی مندز باید به سرعت برگردد، ولی او تا صبح  بیدار می ماند و با خودش فکر می کند باید آنها را نجات دهد. برای نجات هموطن نباید حتماً نیاز به مأموریت داشته باشم. اوج هالیوودی بازی و سکانس هایی که تماشاگران هالیوودی عاشق آن هستند. فرودگاه پراست از مأموران انقلاب و پست بازرسی که هیچ غیر ایرانی نمی تواند از آن  رد شود. موسیقی متن تأثیرگذار و باز گریم ها و چهره های فوق العاده مهیب! مأموران یا مردان، بدهیبت و درشت اندامی هستند که انگار تا به حال به عمرشان نخندیده اند! فرشاد فرهات که نقش مأمور را دارد عالی است! با آن نگاه های عصبی و دیالوگ «خداحافظ زمان اش گذشت، زمان شاه گذشت، شاه رفت شما هم باهاش می روید» کاملاً بیننده را دچار تعلیق می کند! وقتی که گروه فیلمسازی آنها تأیید می شود تونی مندز چند استوری بورد از فیلم اش را به پاسداران فرودگاه هدیه می دهد که به عنوان یادگاری داشته باشد، ولی یکی از آن عکس ها را نمی دهد و پشیمان می شود و داخل کیف اش می گذارد که در انتهای فیلم وقتی  موجودات جنگ ستارگان را نشان می دهد استوری بورد «فرار سفینه برفراز بازار تهران» را که همان عکسی که تونی مندز آن را به مأموران نداد نشان می دهد.

پس از خارج شدن از مرز هوایی ایران زمانی که  بار دیگر مهماندار به مسافران می گوید باعث خرسندی که که بگویم با خروج از حریم هوایی ایران می توانیم با نوشیدنی های الکلی از شما پذیرایی کنیم، نمای درشت از بن افلک که اشک شادی تو چشمهایش حلقه زده و خوشحال از پیروزی بر یکی از سرسخت ترین دشمنان آمریکا، تو این لحظه حس آرامش تؤام با شادی وافر بر همۀ بینند گان چه داخلی و چه غیر ایرانی مسلط می شود و بیننده می تواند یک نفس راحت بکشد که آخی اش!

تدوین فیلم عالی است! این همه تعلیق و هیجان در فیلم به خاطر تدوین خارق العاده فیلم است. تدوین عالی به تمامی نامزدهای اسکار امسال کمک بزرگی کرده است که در آرگو این کمک فیلم را تا انتها سرپا نگه می دارد. استفاده از تدوین موازی باعث می شود آرگو صاحب یکی از بهترین سکانس های سال شود. سکانس روخوانی فیلم نامه «آرگو» که  با حضور عوامل فیلم که با تدوینی موازی با خواندن اطلاعیه دانشجویان پیرو خط امام همراه می شود عالی است.

موسیقی اثر هم که قطعاً نامزد اسکار باید می شد خیلی خوب عمل می کند. کاملاً فیلم را همراهی می کند و حس های مختلف را در سکانس های مختلف به بیننده تزریق می کند. قوی ترین نقش در فیلم آرگو کارگردانی آن بوده است. به نظرم تمامی موفقیت آرگو مدیون کارگردانی بن افلک است. کارش در پشت صحنه عالی است. بی خود نیست تمام موفقیت آرگو به پای او نوشته شده است. کارگردانی که اتفاقا نامزد اسکار هم نشد!

ولی با این همه تفاصیل آرگو فیلمی در قد و قواره اسکار نیست! اصلاً قابل مقایسه با شاهکار آنگ لی با نام زندگی پی نیست! و از بقیه نامزد ها هم یک سر و گردن پایین تر است. جایی در فیلم هست که تونی پیش مسئول کمپانی می رود و می گوید می خواهد یک فیلم  بی سروته بسازد که موضوع اش غیر واقعی است ولی او مأموریتی واقعی دارد، و مسئول کمپانی  می گوید: «خوب جایی اومدی! هالیوود کارش همین است!» دقیقاً هم هالیوود با این فیلم به هدف اش رسیده است و این همه جایزه به خاطر یه فیلم غیر حقیقی و متوسط نیست، بلکه به خاطر مأموریتی است که به خوبی انجام می دهد! هالیوود تسخیر لانه جاسوسی اش و شکست مفتضحانه اش را با این فیلم  سرپوش می گذارد و با خود فکر می کند هر بار که جهانیان اسم حادثه تاریخی تسخیر لانه جاسوسی آمریکا را بشنوند به جای اینکه فکر شکست آمریکا بیافتند، یاد فرار موفقیت آمیز  تونی مندز و گروه اش از ایران در فیلم آرگو بیافتاند!

منبع : پرده سینما

نظرات  (۱)

نوشته هاتون عالی بود ممنون

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم