یادداشت های سینمایی

نگاهی به آثار سینما - تلویزیون - تئاتر

آخرین نظرات


حسن فتحی کارگردان این سریال ، که همواره چه در سینما و چه در تلویزیون مخاطبان زیادی را با خود همراه کرده است . از او سریال های پر مخاطبی همچون  شب دهم و میوه ممنوعه را به یاد داریم و...


 

به نام خدا

 

نقدی مختصر بر سریال زمانه

 

حسن فتحی کارگردان این سریال ، که همواره چه در سینما و چه در تلویزیون مخاطبان زیادی را با خود همراه کرده است . از او سریال های پر مخاطبی همچون  شب دهم و میوه ممنوعه را به یاد داریم و از آثار سینمایی او هم میتوان به کیفر اشاره کرد که توجه بسیاری از منتقدین را به خود جلب کرد. کارنامه قابل قبول کارگردان توقع بیننده را از این سریال بالا می برد .

میتوان به جرأت گفت که این سریال در جذب مخاطب موفق عمل کرده و در این بین میتوان به بازی خوبِ بازیگران اشاره کرد که اکثر آن ها بازی درخشانی از خود ارائه دادند. درواقع تنها مزیت سریال همان جذب مخاطب است که در اوضاع و احوال این دوره ی تلویزیون یک مزیت بزرگ حساب میشود اما این مزیت باعث  نمیشود که تناقضات آن را نادیده بگیریم .

مشکل اصلی این سریال - به نظر من- تغییر و تحول بی پایه و اساس دو کاراکتر اصلی فیلم یعنی بهزاد و ارغوان است که بطور متوسط در هر 10 قسمت جلوه شخصیتی کاملاً جدیدی از خود ارائه می دهند .این تغییر و تحولات باعث میشود که کاراکتر های اصلی به شخصیت تبدیل نشوند و به صورت تیپ باقی بمانند.بی دقتی و عدم وسواس در نگارش فیلمانه ، باعث شده است که ما نتوانیم از نبود شخصیت درفیلم انتقاد کنیم بلکه باید سقف انتقاد هایمان را تا حتی نبود یک تیپ در فیلم پایین آوریم . درواقع تصمیماتی که کاراکتر های داستان بخصوص دو کاراکتر اصلی فیلم میگیرند ، نه صرفا جهت افزایش قسمت های سریال و جذب مخاطب است و نه قابل قبول و منطقی.

از زوایای دیگر هم میتوان وارد بحث شد .مثلا اینکه چرا داستان کلی سریال که در قسمت های اولیه منسجم به نظر میرسد ناگهان در قسمت های پایانی از هم پاشیده میشود شاید یکی از دلایل خستگی گروه فیلمسازی یا تعجیل کارگردان برای به پایان رساندن سریال است بهرحال در قسمت های پایانی شاهد نوعی سردرگمی در سریال هستیم بطوری که میشود احساس کرد متاسفانه این سریال هم مانند برخی آثار دیگربه سرهم بندی کردن موضوعات داستان پرداخته است .

در این بین هم میتوان به بیش از حد ذلیل شدن کاراکتر مَرد (بهزاد) پرداخت بگونه که بیننده را کلافه میکند و موجب دلزدگی بیننده میشود چراکه تخریب بیش از حد شخصیتی در سریال (چه زن باشد چه مرد) برای ببینده قابل پذیرش نیست و نکته ی قابل توجه این است که اگر در قسمت پایانی کاراکتر مرد مورد تخریب هم قرار نمیگرفت باز هم به داستان لطمه ای وارد نمیشد .

نکته ی پایانی هم در مورد نحوی پایان یافتن سریال است به نحوی که مشخص است سعی بسیاری صورت گرفته تا پایان داستان گزنده و تلخ نباشد .تجربه هم نشان میدهد که این امر غیر ممکن نیست ! زیرا در سریالی به نام " تاثریا ..." بطور علنی اعلام شد که به دلیل تلخی فیلم ، فیلمنامه قسمت های پایانی از نو نوشته شد و نحوه ی پایان یافتن فیلم هم°180 تغییر کرد.اما باید توجه داشت که گاهی این تلخی ها هستند که به یادگار می مانند ! و گاهی در تلخ و گزنده بود یک داستان شیرینی نهفته است .گاهاً سریال های این چنینی که شخصیت داستان انواع جرم ها مانند اختلاس (گرفتن وام میلیاردی از بانک) و رشوه را مرتکب میشود اما در فیلم مورد پیگیرد قانونی قرار نمیگرید و درواقع فیلم را از حالت رئال خارج میکنید و دانسته های مخاطبین را به چالش میکشد .

حال اگر این فیلم واقعیت را نمایش میداد هرچند هم گزنده باشد آیا به تاثیری که روی مخاطب جوان میگذاشت ، نمی ارزید؟!

 

 نویسنده :

محمدرضا شریفی


 

نظرات خود را  به اشتراک بگذارید 

نظرات  (۱)

سلام 
تشکر از لطفتون,شما لینک شدید
نقدهای و پست های جالبی دارید ,معلوم است آثار سیما و سینما را بخوبی دنبال میکنید.
موفق باشید
پاسخ:
سلام
متشکرم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم