تقریبا کمی بعد از اکران فصل کرگدن در برخی کشورهای خارجی و در زمانی که فیلم در چند جشنواره برون مرزی نیز به نمایش در آمده، تماشاگران داخلی نیز توانستهاند نسخه دانلود شده آن را تماشا کرده و خود به فضاوت این فیلم بنشینند...
آنگونه که به نظر می رسد، فصل کرگدن در محافل داخلی توجهی را بر نیانگیخت و یا حداقل چندان بدان پرداخته نشد. در خارج از ایران هم با وجود جشنوارههای ریز و درشتی که فصل کرگدن در آنها شرکت کرد، آنگونه مورد نقد و بررسی قرار نگرفت، مگر پارهای نوشتهها که بیشتر جهت سیاسی در آنها مشهود است تا جنبههای هنری. در اغلب جشنوارهها نیز این فیلمرداری تورج اصلانی بود که به عنوان مهمترین امتیاز آن مورد تقدیر قرار میگرفت. مجموعه این شرایط تا حد زیادی بازگو کننده این واقعیت است که قبادی راه را درست انتخاب نکرده، نگاه سیاسی داشتن یک فیلم اشکالی ندارد، اما ابزار سیاست شدن آن، هم محل اشکال است و هم اینکه خوشایند علاقمندان واقعی سینما نیست (حالا جهت آن به هر سو می خواهد باشد!). متاسفانه قبادی زیباییهای بصری فیلم و بیان شاعرانهاش را را فدای بیانیه های سیاسی اغراق آمیز و غیرقابل قبول کرده بود، غاقل از اینکه شعر سیاسی تند و شعاری هرقدر هم خوب باشد (که به ندرت این اتفاق می افتد) تاریخ مصرفش که تمام شد خیلی زود از یاد می رود. متاسفانه بهمن قبادی در این زمینه چنان اغراق کرده که مخاطب داخلی اگر دلیل فرامتنی نداشته باشد، از فیلم زده می شود! چرا که احساس می کند قبادی چنان درگیر ماجرای اغراق در نمایش ظلم و ستم بر شخصیتهای اصلی فیلم شده که آگاهانه و یا ناخودآگاه فیلم خود را به اثری ضد ایرانی بدل کرده و این یعنی تیر خلاص به خود! برای مثال نویسنده رادیو فردا در نوشته خود از اینکه فیلم مسئولان جمهوری اسلامی را عصبانی خواهد کرد (؟!) جوری یاد کرده که گویی مهمترین ویژگی آن است! آیا واقعا این ویژگی میتواند برای یک هنرمند و اثرش یک ارزش محسوب شود؟ نویسنده مطلب مورد اشاره، فراموش کرده که در سالهای اخیر آنقدر از این فیلمها ساخته شده که دیگر حتی نام آنها را نیز در یاد کسی نمی ماند، به خصوص وقتی سازنده اثر با شعار زدگی و اغراق خودش فیلمش را از جدیت می اندازد.
سرانجام اینکه در روزگاری که به هر دلیل درست یا غلط ایران و ایرانی در محافل گوناگون جهانی زیر ذره بین قرار گرفته، لااقل خود ما باید حواسمان باشد که به اغراق و غلط چنگ به چهره هم نکشیم تصویر مردم این دیار را در مقابل غریبهها مخدوش نکنیم. این روزها بهمن قبادی جوری روی کرد بودن خود تاکید می کند، که گویی کردها قومیتی غیر ایرانی اند! واقع بین باشیم اقوام مختلف ایرانی هر فخری برای فروختن داشته باشند، تنها در چهارچوب یکپارچگی این آب و خاک است که معنا می یابد و نه هیچ حالت دیگری!
در ادامه نوشتههایی درباره فیلم فصل کرگدن که در مطبوعات ترکیه نوشته شده می خوانید و در پایان نیز بخش هایی از نقد نویسنده رادیو فردا را خواهید خواند .
***
نگاهی به فیلم فصل کرگدن در مطبوعات ترکیه:
فیلم سینمایی «فصل کرگدن» آخرین ساخته کارگردان کُرد «بهمن قبادی» در سینماهای سراسر ترکیه به نمایش درآمد و مورد استقبال تماشاگران و منتقدان سینمایی قرار گرفت.
فیلم سینمایی «فصل کرگدن» به کارگردانی «بهمن قبادی» بعد از بدست آوردن جایزه بهترین فیلمبرداری بخش اصلی شصتمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم «سن سباستین» اسپانیا و بهترین فیلمبرداری ششمین دوره مراسم اهدای جوایز اسکرین «آسیا پسیفیک» (APSA) و همچنین جایزه «قورباغه برنزی» بهترین فیلمبرداری بیستمین دوره جشنواره تخصصی فیلمبرداران سینما در جشنواره بینالمللی «پلوس کمرایمیج» لهستان، در اواخر ماه اکتبر ۲۰۱۲ در ۸۶ سینمای سرتاسر کشور ترکیه به نمایش در آمد.
«فصل کرگدن» که محصول مشترک ترکیه و کردستان عراق محصوب می شود و کارگردان سرشناس سینمای جهان «مارتین اسکورسیزی» آن را به مخاطبین تقدیم می کند؛ بیست و ششم اکتبر ۲۰۱۲ در سینماهای سراسر ترکیه به نمایش درآمد .
«فصل کرگدن» که با چهرههای سرشناسی همچون؛ بهروز وثوقى، مونیکا بلوچى، برن ساعت، یلماز اردوگان، آرش لباف و … سال گذشته در ترکیه فیلمبردارى شد هم اکنون در جشنوارههاى معتبر دنیا در حال طى کردن مراحل عرضه و نمایش خود است .
بازتاب فیلم «فصل کرگدن» در رسانه های ترکیه
منتقد سرشناس ترک «آتیلا درسای» درباره فیلم سینمایی «فصل کرگدن» می گوید: من فیلم را خیلی دوست داشتم. از نظر من این، بهترین فیلم بهمن قبادی است. این فیلم یک مثلث تراژدی را نشان می دهد و اتفاقاتی که در ایران و شاید بتوان گفت در خاورمیانه روی می دهد را به نمایش در آورده است. همچنین پایان این فیلم در تنگه “بوسفور” در استانبول اتفاق می افتاد و این بسیار جالب است. این فیلم حتما باید دیده شود و بازی ها بازیگران در این فیلم عالی است.
روزنامه “طرف” در مورد فیلم سینمایی «فصل کرگدن» می نویسد:
مرثیه شاعرانه بهمن قبادی (فصل کرگدن)، که با تمرکز بر روی شاعری هنرمند و زندگی او که با چاقو به دو قسمت تقسیم شده است… این راه نمادین بهمن قبادی از داستان سرایی است. در این فیلم، بهمن قبادی را در حال نوشتن شعر با دوربین خود می بینم که با رنگ های آبی و قهوه ای تیره و با بازی های درخشان، از مخاطبانش می خواهد تا به تنهایی ساحل شاعر بپیوندند.
برخی از منتقدین سینمای ترکیه، بعد از تماشای فیلم انتقاد کردند که این فیلم یک فیلم ایرانی نیست. باید بخاطر بیاوریم که بهمن قبادی پیشتر اظهار کرده بود که فیلم هایش برگرفته از احساساتس است و اینکه فیلم ایرانی نمی سازد بلکه می خواهد فیلمی بسازد که در دسته فیلم های کردی قرار بگیرد و شاید بتوان سینمای او را نه تنها سینمای ایرانی بلکه سینمای کردی نامید.
روزنامه “رادیکال” با این تیتر مطلبش را آغاز می کند:
کوچک اما خطرناک (شخیصت اکبر در فیلم)
در ادامه مطلب این روزنامه آمده است: «فصل کرگدن» یکی از گیراترین و تأمل برانگیزترین فیلم هایی است که به تازگی توسط بهمن قبادی ساخته شده است. یلماز اردوگان و مونیکا بلوچی بازیگران بنامی هستند که با بازی منحصر به فردشان توانستند ارتباط این فیلم را با مخاطبش بهتر برقرار کنند.
روزنامه “آنلاین بیانت” در مورد فیلم «فصل کرگدن» می نویسد:
در فیلم «فصل کرگدن» آخرین ساخته بهمن قبادی، “ساحل” شخصیت اصلی فیلم در تمام طول فیلم صحبت نمی کند. به آنهایی که این فیلم را نقد کردند و گفتند که چرا این فیلم دیالوگ خیلی زیادی ندارد، می خواهم برای یادآوری، آنچه «زیگفرید کاراکائر»، نظریهپرداز واقعگرای آلمانی گفت را در اینجا بیاورم: استفاده بیش از حد از دیالوگ در یک فیلم باعث می شود که فیلمساز، اثر بصری بودن را از دست بدهد. دیالوگ بیش از حد در یک فیلم، تصویر را در پس زمینه قرار می دهد. اگر هدف سینما، واقع بین بودن در حد ممکن باشد پس باید از زبان بصری بیشتر استفاده نماییم.
همچنین در این روزنامه آنلان آمده است:
تصاویر فیلم، شگفت انگیز و فوق العاده اند.
فیلم سینمایی «فصل کرگدن» در آخرین حضور بینالمللی خود، در بخش «نمایش ویژه» و اختتامیه سیزدهمین دوره جشنواره بینالمللی «فیلمکس» در شهر توکیو پایتخت کشور ژاپن به نمایش درآمد و در ادامه در روزهای ۳۰ نوامبر تا ۸ دسامبر ۲۰۱۲ با حضور بازیگر سرشناس سینمای جهان «مونیکا بلوچی» در بخش غیر رقابتی دوازدهمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم مراکش به روی پرده رفت.
سیزدهمین دوره جشنواره بینالمللی «فیلمکس» با حضور فیلمهایی از کارگردانان کشورهای مختلف جهان در چندین بخش مختلف رقابتی و غیررقابتی در روزهای ۲۳ نوامبر تا ۲ دسامبر ۲۰۱۲ در شهر توکیو برگزار شد.
کمپانى «وایلد بانچ»که پخش جهانی «فصل کرگدن» را بر عهده دارد؛ بزودی این فیلم را در اروپا و آمریکا به صورت گسترده به نمایش درخواهد آورد.
***
نگاه منتقد رادیو فردا به فصل کرگدن:
شعری که بمیرد لاشهاش بو می کند!
مهدی عبدالله زاده: فصل کرگدن فصل جدیدی در سینمای بهمن قبادی است. اثری بسیار متفاوت در سبک و ساختار و در عین حال وفادار به درونمایههای مشترک آثار پیشین او. ملیت، مرز، محرومیتهای اقلیتی و قومی، محدودیتهای فرهنگی و سیاسی و بسیاری از مولفههای دیگر سینمای او، این بار در ساختاری بدیع و شاعرانه در کنار هم قرار گرفتهاند. گفتوگوهای فیلم بسیار مختصراند و بخش عمدهی فیلم خالی از گفتوگو است. داستان بیش از آن که به کلام متکی باشد با قاببندیهای چشمنواز تورج اصلانی به اتکای جادوی تصاویر به پیش میرود.
فیلم حکایت زوج جوانی است که در آستانه انقلاب ۵۷ در ایران با هم ازدواج کردهاند. مینا (مونیکا بلوچی) دختر یک نظامی عالیرتبه ارتش شاهنشاهی است و شوهرش ساحل فرزان (بهروز وثوقی در زمان حال) شاعری اهل کردستان، بدون پیشینه سیاسی و موفق در انتشار آثار ادبیاش.
راننده خانوادگی آنها، اکبر رضایی (یلماز اردوغان)، که شدیدا دلبستهی مینا است در اوج انقلاب در میان انقلابیون صاحب موقعیتی برجسته میشود و پس از بهمن ۵۷ مینا و شوهرش را به قصد جدا کردنشان به زندان میاندازد. داستان این سه نفر تا زمان حال (۲۰۱۰ استانبول) دنبال میشود.
فصل کرگدن احتمالا بیش از هر فیلم مستقل دیگری در سینمای پس از انقلاب باعث خشم و عصبانیت در میان مسئولان سینمایی و غیر سینمایی ایران خواهد شد.
کارگردان با ارجاع به روند بازجوییها و محاکمههای دهه نخست انقلاب توانسته در پس لایههای ظریف روایت قصهاش ماهیت نمونهوار یک «انقلابی متعهد» تازه به قدرت رسیده را به تصویر بکشد.
{…..}
روایت فیلم اندکی پیچیده است و رفت و برگشتهای مکرر میان گذشته و حال هم این پیچیدگی را دوچندان کرده است. اما فیلمبرداری تحسینانگیز و تدوین خلاقانه تصاویر به همراه میزانسنهای شاعرانه فیلمساز به این روند جلوهای شاعرانه بخشیده و در عین حال زمینهی لذت کشف را فراهم ساخته است.
با این وجود متن روایت روی تصویر فیلم که به نظر میرسد قرار است بخشی از اشعار آخرین کتاب ساحل فرزان (آخرین شعر کرگدن) باشد کمی ثقیل است و به همین دلیل به دشواری میتوان ارتباط میان آنها و خط اصلی داستان را دنبال کرد.
بخش عمدهای از دیالوگهای بسیار مختصر فیلم به زبان فارسی و میان دو بازیگر غیر فارسیزبان یعنی مونیکا بلوچی و یلماز اردوغان رد و بدل میشود. آرش لباف در نقش پسر مونیکا عملا هیچ دیالوگی ندارد و مهمتر از این، جز دو یا سه «تککلمه» هیچ چیز دیگری از زبان بهروز وثوقی شنیده نمیشود. با آن ریشهای انبوه و حضور مغموم و پردرد و ساکتاش، بهروز وثوقی هیچ شباهتی با چهرهای که تماشاگران پرو پاقرصش از وی میشناسند ندارد. بازی او از این منظر یادآور بازی هامفری بوگارت در «گنجهای سیهرا مادره» است: بسیار خوب، اما کاملا متفاوت و غیرمنتظره.
یلماز اردوغان بازیگر برجستهی تئاتر و سینمای ترکیه که در آن کشور جایگاهی شبیه به رضا کیانیان دارد، هر چند بازی بسیار خوبی را به نمایش میگذارد و از پس دیالوگهای فارسی هم به خوبی برآمده، اما پذیرفتنش به عنوان یک ایرانی با نام اکبر رضایی خیلی هم آسان نیست. مونیکا بلوچی هم با همهی تلاشهایش موفق نشده از دام لهجهی ایتالیایی فرانسویاش کاملا رها شود و به همین دلیل پذیرفتن او به عنوان زنی ایرانی علیرغم بازی محشرش کمی دشوار است.
البته این به هیچ وجه ایراد فیلم به حساب نمیآید و تا حدود زیادی به خاطر عادت نداشتن تماشاگر ایرانی به حضور بازیگران خارجی در نقش شخصیتهای ایرانی است. وگرنه این امر در سینمای اروپا و در مورد بازیگران اروپایی و برای تماشاگران اروپایی بسیار عادی است و سابقهاش به اندازهی عمر سینمای ناطق.
فصل کرگدن برشی بسیار شخصی از سینمای قبادی است. یک جور پشت پا زدن به معیارها و سلایق جشنوارهای و پرهیز از همهی آن نسخههایی است که جشنوارههای بزرگی مثل ونیز و کن میپیچند و طالبش هستند. به نظر میرسد قبادی خواسته دور از هیاهوی جشنوارهای، دست به شعر و تجربه بزند و رها از هر قید و بند، آن چه را دلش میخواهد بسازد. به همین دلیل است که ابایی نداشته مثلا سر یک اسب زنده را از پنجره صندلی اتومبیل بهروز وثوقی رد کند یا کرگدنی را پشت سر اتومبیل وی بدواند یا حتی از آسمان باران لاکپشت بباراند!
این فیلم که به طور مستقل در خارج از کشور و بدون حامی مالی و در سطح بینالمللی ساخته شده نویدبخش دورهای تازه از حیات سینمای مستقل ایران است. سینمایی که محصولات بینالمللیاش دیگر نه تنها نحیف و یکبعدی و پریشان و افسرده نیست، که تازه و پر روح است و نردبام ترقی و پیشرفت است و مایه مباهات.
این یعنی این که سینماگران ایرانی از این پس میتوانند فارغ از مقررات دست و پاگیر داخل ایران و بدون اتکا به وام دولتی و عشوههای این روزهای حوزه هنری و بد قلقیها و کجفهمیهای وزارت ارشاد فیلم «خود» را با موفقیت بسازند: واقعیتی که برای مسئولان سینمایی ایران، بنبستی تلخ و ناگزیر است.
نویسنده:مانی کسروی
منبع: سرویس سینمایی مد و مه