یادداشت های سینمایی

نگاهی به آثار سینما - تلویزیون - تئاتر

آخرین نظرات

بهرام رادان - تراژدی

متاسفانه « تراژدی » نیز دنباله روی عادت همیشگی سینمای ایران یعنی " تحول ناگهانی شخصیت ها " می باشد که آزاردهنده ترین بخش فیلم را رقم زده است. در « تراژدی » همه نوع شخصیتی را می توان یافت : غنی، فقیر، بد، خوب، خسته و.... اما فیلم همین تعاریف ساده را هم به خوبی پرورش نمی دهد و در طول داستان، بارها افراد بی آنکه دلیل مشخصی داشته باشد دچار تحول می شوند..



به نام خدا



« تراژدی » طرح اولیه بسیار خوبی دارد. صحنه سازی برای دریافت دیه و مشکلات پی آیند آن که قرار هست به یک تراژدی ختم شود. اما این طرح ابتدایی نیازمند بررسی دقیق و قرارگیری درست پازل های آن در کنار یکدیگر می باشد که در « تراژدی » این اتفاق با اشکلات زیادی رخ داده که باعث می شود فیلم نتواند حرف خود را بطور کامل بزند.

یکی از عمده ترین مشکلات « تراژدی » فیلمنامه آشفته و درهم و برهم آن است که ارزش کار را در حد یک اثر اجتماعی تلویزیونی پائین کشیده است. پرداخت شخصیت ها در « تراژدی » جایگاه غریبی دارند و در اینجا به حال خود رها نمی شوند بلکه به بدترین شکل ممکن پرداخت می شوند.

متاسفانه « تراژدی » نیز دنباله روی عادت همیشگی سینمای ایران یعنی " تحول ناگهانی شخصیت ها " می باشد که آزاردهنده ترین بخش فیلم را رقم زده است. در « تراژدی » همه نوع شخصیتی را می توان یافت : غنی، فقیر، بد، خوب، خسته و.... اما فیلم همین تعاریف ساده را هم به خوبی پرورش نمی دهد و در طول داستان، بارها افراد بی آنکه دلیل مشخصی داشته باشد دچار تحول می شوند.

به عنوان مثال حبیب که مصرانه به دنبال بالا کشیدن دیه قلابی قاسم است، بطور ناگهانی و بی آنکه فیلمساز دلیلی را در مقابل دیدگان مخاطب قرار دهد، متحول شده و اعلام می کند که همه جوره مرید و رفیق قاسم است! عشق قدیمی میان زینب و موسی هم از جمله خرده داستانهای فیلم به شمار می رود که در حد یک نگاه زیر چشمی مطرح شده و زمانی که باید این خرده داستان نیز بسط داده شود، موسی مستقیماً به قاسم اعلام می کند که به زندگی او چشم ندارد و به این ترتیب به راحتی تماشاگر را دست می اندازد.

موگویی همچنین در پرداخت موقعیت ها و دکوپاژ فیلم نیز ضعیف عمل کرده است. در فیلم آدمها از دو طیف بالا و پائین جامعه دقیقاً همانند تعریف یک خطی از جایگاه اجتماعی شان تعریف شده اند و فیلمساز تنها به همان تعریف های یک خطی از جایگاه های اجتماعی بسنده کرده و خود به موشکافی موقعیت ها مبادرت نورزیده است. این مشکلات بزرگ در دکوپاژ یک فیلم را می توان نمونه بارز کم تجربگی فیلمساز دانست.

طراحی لباس فیلم نیز یکی دیگر از مشکلات فیلم به شمار می رود که مخصوصاً درباره بهرام رادان این مشکل عیان تر است. کاپشن بهرام رادان در فیلم ظاهرا قرار است که نمایانگر جایگاه اجتماعی او باشد اما نسل این نوع کاپشن ها شاید به دو دهه اخیرباز می گردد و یافتن آن و مهمتر از همه، پوشیدن آن در جامعه امروز اتفاقی نادر به شمار می رود. این نوع کم کاری ها در یک اثر سینمایی واقعاً تعجب برانگیز است.

در میان بازی های فیلم ، مهدی هاشمی برترین جایگاه را دارد. وی در ایفای نقش مردی شکست خورده و تمام شده بهترین انتخاب ممکن برای این نقش بوده است و تماشای بازی وی لذت بخش است. بهرام رادان در نقش فردی کوچه بازاری تلاش قابل تقدیری داشته است اما پذیرفتن او در این نقش بسیار مشکل است و حتی گریم سنگین او هم نتوانسته به باورپذیری بیشتر او کمکی کرده باشد. پانته آ بهرام در حضور کوتاه مدت خودش در فیلم آرامشی عالی در بازی اش موج می زند و رویا نونهالی و حسین یاری نیز بازی قابل قبولی از خود ارائه داده اند با این توضیح که پرداخت شخصیت آنها چیزی در حد مجموعه های تلویزیونی بوده است.

« تراژدی » اولین تجربه کارگردانی آزیتا موگویی است و اشتباهات زیاد فیلم را می توان به تجربه اندک او در مقام کارگردانی مرتبط دانست. فیلم در بیان گفته هایش لکنت دارد و نمی تواند حرف خود را به درستی ادا کند. فیلمنامه « تراژدی » آشفته و بی منطق است و لذت تماشای یک اثر اجتماعی را تا حد زیادی از بین برده است.


منتقد : میثم کریمی   



نظر شما چیست ؟!


                                                  

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم