یادداشت های سینمایی

نگاهی به آثار سینما - تلویزیون - تئاتر

آخرین نظرات

همان طور که یک دستور العمل کلی برای درک فیلمها یا تفسیر آنها وجود ندارد ، برای نوشتن یک نقد تاثیر گذار و روشنگر نیز فرمولی نیست. تنها از طریق نوشتن و مدام نوشتن است که می توانید در این راه موفق شوید. اما آن چه که مشخص است ، ما با تحلیل فیلم ها به درک والاتری از آنچه که به ما لذت داده نائل می شویم و امکان آن را می یابیم که آن درک را با دیگران قسمت کنیم ، اگر در این راه موفق شویم ، خود نوشته به ما و به خوانندگان ما لذت خواهد داد.
نکاتی که در زیر بیان شده می تواند شما را برای ورود به عرصه نویسندگی درباره فیلم راهنمایی کند:

اغلب ، نویسندگان تازه کار مطمئن نیستند که چه تکنیک هایی به تز آنها بیشتر مربوط هستند ، گاهی می کوشند که هر صحنه ، قطع یا حتی لباس هنرپیشه را تشریح کنند و خود را با این اطلاعات خفه می کنند. بهترین راه این است که بدانیم ما نمی توانیم همه جزئیات فیلم را بررسی کنیم مگرآنکه قصد داشته باشیم درباره یک فیلم یک کتاب قطور بنویسیم پس بهترین راه این است که خود را گیج نکنیم ، پیشاپیش ببینیم چه تکنیک هایی دارای بیشترین مناسبت ها با تزی که قصد اثباتش را داریم ، هستند. مثلا در فیلم بازی ( با توجه به ادعایی که کردیم ) ، بازیگری مهم است و نیز نوع چیدن صحنه ها یا به اصطلاح فرم روایی داستان. پس به این ترتیب اگر می خواهیم نوشته ای منسجم و قابل قبول تهیه کنیم باید از بین اطلاعاتی که جمع کرده ایم ، برخی را که بیشتر به درد هدف ما می خورند نگه داریم و باقی را با خونسردی کنار بگذاریم.

• حال که شما صاحب تزی شدید ، به فرم کلی فیلم وقوف یافتید و یادداشت هایی راجع به تکنیک های مربوط به تز خود تهیه کردید ، آماده اید که نقد تحلیلی خود را سر و صورت دهید:
به طور کلی اغلب نوشته های استدلالی دارای این ساختار درونی هستند:

مقدمه
اطلاعات زمینه
ارائه تز


بدنه
ارائه دلایلی برای باوراندن تز
شواهد و مثال هایی در اثبات تز

نتیجه گیری
یادآوری تز و بحث درباره دلالت های فراگیر تر آن

در بخش آغازین ، هدف این است که خواننده را به درون استدلالی که ارائه خواهد شد بکشانید ، و تز را در پایان آن ارائه دهید. کوتاهی و بلندی مقدمه به میزان اطلاعات زمینه مورد نیاز بستگی دارد. توجه داشته باشید مقدمه ( اطلاعات زمینه ) بیشتر کلی گویی است. مثلا شما قصد تحلیل یک فیلم جنگی را دارید ، در این جا ممکن است پیش از پرداختن به خود فیلم به جایگاه فیلم های جنگی در سینما بپردازید و در لابه لای همین بحث کلی نکاتی را مطرح کنید که به تز شما درباره آن فیلم خاص بر می گردد و سر انجام تزتان را مطرح کنید.

در بخش بدنه دیگر همه چیز در دست شماست. باید ابتکار به خرج دهید تا بتوانید ادعایتان را به خوبی ثابت کنید ، آوردن مثال هایی از فیلم بسیار به شما کمک خواهد کرد. بدنه تحلیل هر چه پیشتر می رود باید دلایل محکم تر و موشکافانه تر برای باوراندن تز ارائه دهد. توجه کنید ممکن است نکته ای که از نظر شما نقطه قوت فیلم است از نظر کسی دیگر نقطه ضعف فیلم باشد پس تلاش کنید دلایلتان تا جایی که می شود قانع کننده باشد.

و اما در مورد پایان بندی ، پایان بندی فرصتی است برای این که تز را بار دیگر پیش بکشیم ( به ظرافت ، نه با تکرار کلمه به کلمه گفته های قبلی ) و آن را به خواننده یادآوری کنیم. پایان بندی در عین حال فرصتی است که قدری فصاحت ، یک نقل قول موثر ، بخشی از خود فیلم یا ... را به نوشته خود بیفزاییم. به دنبال چیزی باشید که به واسطه آن بتوانید یک پایان بندی جانانه خلق کنید.

• سعی کنید نوشته های منتقدین بزرگ را بخوانید ، شاید آنها بهترین کلاس درس برای شما باشند. البته این به معنی تقلید نیست ، بلکه این کار نوعی الگو برداری است و به شما دید بهتری می دهد و حتی ممکن است ابعاد تازه ای را در این کار برای شما آشکار کند.

همه ی افراد حق اظهار نظر دارند ولی چرا یک عده نقدشان فروخته میشود و یک عده خیر !؟ چرا عده ای از نقادان به خود اجازه منصرف کردن مردم از خرید کتاب هایی را می دهند که باب میلشان قرار نگرفته است ؟ و برعکس چرا همین عده بعضا مردم را مشتاق به خرید بلیتهای گران قیمت کنسرت های موسیقی می کنند ؟
مردم یا مخاطبان ما هر روزه با تعداد زیادی آثار هنری مواجه هستند و در اینجاست که آنها تشنه ی نقد می شوند تا ببینند برای کدام یک پولشان را صرف کنند .
نکته ی دیگر این است که معمولا منتقدینی که واقف به نفوذ کلامشان در بین مردم اند ، احساس مسئولیت بیشتری هم می کنند .
من هرگز کتابی را نمی خوانم مگر نقد آن را خوانده باشم زیرا نقد همیشه پیش داوری به وجود می آورد .

سیدنی اسمیت
اولین نکته ای که منتقدین باید در نظر بگیرند این است که آنها قصد دارند درباره ی چه مطلبی صحبت کنند ، زیرا انتقاد زمانی صورت می گیرد آدمی چیزی را ببیند ، بشنود و یا حتی غذایی بخورد . مقوله انتقاد مختص به مطالعه متون نمی شود و ضمنا نقد نیز ، واگویی و یا بازنویسی توضیحات روزنامه نگاران دیگر نیست .
نقد به مجموعه ای از تعصبات و جانبداری هایی گفته می شود که به مذاق خوش آید .

وینتی بالیت
هستند کسانی که دائم بحث می کنند اما کسی که خود را منتقد می داند ، باید در باب موضوعات انتقادی تخصص کافی داشته باشد تا بتوان عنوان منتقد یا مفسر را به او اطلاق کرد . در خصوص مفهوم تخصص به مطالب بسیاری اشاره خواهد شد و اگر کسی می خواهد تفسیر و انتقاد را به عنوان حرفه ی اصلی خویش انتخاب کند ، شکی نیست که باید پیرامون مضامین مورد تفسیرش اطلاعات کافی و مناسب کسب کند اما این نکته را نیز از نظر دور نگه نمی داریم که بعضا انتقادهای جانانه ای از سوی برخی مبتدیان اندیشمند و یا منتقدین موردی ، شاهد بوده ایم که نفوذ عجیبی از خود بر جای گذاشته اند .

بسیار مشاهده کردیم که فردی از یک فیلم خاصی مثل فهرست شیندلر استیون اسپیلبرگ بسیار تعریف می کند ، مطمئن باشید این فرد تحت تاثیر نقدهای حرفه ای این فیلم قرار گرفته و ممکن است حتی فیلم رو ندیده باشد .
لازم است که این نکته را به تمام منتقدین و مفسرین گوشزد کنیم که تجربه و دانش ، بعضا آنها را از خوانندگانشان دور می کند . شاید بهتر باشد که چنین تعبیر کنیم : منتقدین آموزش می بینند تا مردم را با نگارش نقدهای جنجالی خود در برابر آثار هجو و بی ارزش محافظت کنند ، در صورتی که آنها باید بدانند همان طور که تمام آثار هنری بد نیستند ، همه آنها را هم نمی توان به طور مطلق خوب و مناسب دانست . منتقدین مراقب باشند که گاهی اوقات به خاطر حق شناسی هم که شده فقط جوانب مثبت و خوب مضوعی را بزرگ نمایی نکنند . به عبارت دیگر در چنین حالتی منتقدین نباید نقش قمار بازان را بازی کنند و دل به دریا بزنند تا ببینند عکس العمل مخاطبان چه خواهد شد ؟

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم