دیدگاههای متفاوتی درباره تیتراژ وجود دارد. یک دیدگاه، آن را فقط شناسنامه فیلم یا برنامه میداند. دیدگاه دیگر، تیتراژ را زنگ اعلام شروع فیلم در نظر میگیرد و دیدگاه سوم، تیتراژ را فرصتی برای فضاسازی ذهنی تماشاگر تلقی میکند.
به نام خدا
تیتراژ، واژه فرانسوی و فرم نمایشی-تجسمی است که در آغاز و پایان فیلمها قرار میگیرد. حضور سه عنصر گرافیک، حرکت و صدا با محوریت موضوع خاص برای تیتراژ لازم و ضروری است. حرکت و صدا به جنبههای نمایشی تیتراژ مربوط میشود و طراحی گرافیک، شرط لازم تجسمی بودن آن است.
دیدگاههای متفاوتی درباره تیتراژ وجود دارد. یک دیدگاه، آن را فقط شناسنامه فیلم یا برنامه میداند. دیدگاه دیگر، تیتراژ را زنگ اعلام شروع فیلم در نظر میگیرد و دیدگاه سوم، تیتراژ را فرصتی برای فضاسازی ذهنی تماشاگر تلقی میکند. این سه دیدگاه به مرور زمان و با معرفی قابلیتهای جدید تیتراژ مطرح شد.
اولیها معتقدند فیلم نیز مانند هر اثر دیگر، شناسنامهای دارد که دستاندرکاران و عوامل تولید را معرفی میکند و این اطلاعرسانی به عهده تیتراژ است. تماشاگر فیلم حق دارد بداند سناریست، کارگردان، فیلمبردار و... فیلمی که مشاهده میکند، چه کسانی هستند. گاهی هم نوع برداشتی که از سکانسهای مختلف فیلم دارند، متاثر از پیشزمینهای است که از این افراد و عوامل در ذهن دارند. بهزعم این دیدگاه ضروری است همه افرادی که در تولید فنی و هنری فیلم یا برنامه نقشی داشتهاند، معرفی شوند.
دیدگاه دوم با تاکید بر اینکه تیتراژ، زنگ اعلام شروع فیلم است، میخواهد فرصتی در اختیار تماشاگر و بیننده قرار دهد تا آماده دیدن فیلم شود. مطابق این دیدگاه، دیگر نیاز نیست تیتراژ تلاش کند تماشاگر را جلب و جذب کند، زیرا اینطور فرض شده که مخاطب، فیلم را انتخاب کرده و فقط نیازمند فرصتی است تا خود را در موقعیت تماشاگر قرار دهد.
دیدگاه سوم نیز با در نظر داشتن اینکه یک فرم نمایشی است، بنابراین فضاسازی نمایشی داستان و پرداخت سینمایی یا تلویزیونی آن را هدف قرار میدهد. به این معنا، تماشاگر فیلم میخواهد بداند با چه ژانری از سینما روبهروست؟ آیا یک فیلم ملودرام خانوادگی را خواهد دید، یک فیلم پلیسی یا یک فیلم کاملا هنری؟
این فضاسازی هم به لحاظ فرم و هم از نظر محتوا برای مخاطب و تماشاگر دارای اهمیت خاصی است. البته باید در نظر داشت این سه دیدگاه، سه کاربرد تیتراژ را شامل میشود و هر کدام، بسته به کارکردی که از تیتراژ انتظار دارد آن را مهمتر میداند.
اصل هم همین است که فضاسازیها، نتیجه نهایی را مشخص نکنند و نباید تمایل تماشاگر به دیدن فیلم یا خواندن کتاب، بر اثر تماشای جلد یا تیتراژ کاهش یابد، چراکه خواندن کتاب با تماشای فیلمی که آخر داستانش را میدانیم، لطفی نخواهد داشت!
نویسنده :سعیده عاملیان
منبع: جام جم