با پیروزی انقلاب، در ابتدا این تصور مطرح شد که حاکمیت دینی با سینما سر سازگاری ندارد و سینما از حیات فرهنگی این سرزمین حذف خواهد شد؛ اما با سخنان رهبر انقلاب این ذهنیت برطرف شد و با تأیید فیلم 'گاو' ساختهٔ داریوش مهرجویی از طرف ایشان، بعنوان سینمایی سالم، تلقی تازهای در مورد آیندهٔ سینمای ایران پدید آمد؛ اما بهرحال برخوردها متفاوت بود ...
با پیروزی انقلاب وزارت فرهنگ و هنر در وزارت علوم ادغام شد. در روز نخست دستور بازگشایی سینماها صادر شد و بسیاری از آثار انقلابی یا حتی استعماری به نمایش درآمد. دفتر کمپانیهای خارجی در اول سال ۱۳۵۸ تعطیل شد. در جلسهٔ مشترک شورای تهیهکنندگان، واردکنندگان، سینماداران و هنرمندان در تیرماه ۱۳۵۸، تصمیم بر این گرفته شد که از ورود هر نوع فیلم خارجی جلوگیری شود. و سپس پروانهٔ نمایش فیلمهای ایرانی که از سال ۵۸ تا ۵۹ مجوز گرفته بودند لغو شد.
بعد از انقلاب ممیزی نیز ویژگیهای تازهای یافت. در سالهای نخست پس از انقلاب در جریان تنشهای حادّ سیاسی، سینما به نازلترین حد خود از لحاظ کمی و کیفی رسید. تولید فیلم تحت تأثیر بیثباتی سیاسی، تغییر مداوم مسؤولان و نوسان معیارهای ممیزی و در نتیجه عدم امنیت در سرمایهگذاری، ورود فیلمهای خارجی رونق یافته بود.
در این بین، تعدادی از تولیدکنندگان فیلمهای ایرانی تلاش کردند تولید فیلم را بار دیگر به جریان اندازند. به گونهای که با آرمانهای اسلامی نیز انطباق داشته باشد. فیلمهای برزخیها، فریاد مجاهد، سرباز اسلام و ... حاصل این تلاشند.
بعد از سال ۱۳۶۰ مجموعهٔ امور سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و صنفی سینما تحت نظارت دولت قرار گرفت و تأثیر مثبت آن با محدودیت ورود فیلمهای خارجی، حذف عوارض سنگین از فیلمهای داخلی، نظم بخشیدن به ارتباط میان صاحبان سینما و صاحبان فیلم، پرداخت وام بانکی به تهیهکنندگان و بسیاری موارد دیگر خود را نشان داد. اصلاحات انجام شده متأثر از ارادهٔ عام سینماگران ایرانی بود. اما این سیاست سینمایی تبلیغات منفی نیز در پی داشت که بخشی از آن در بحث ممیزی قابل توجه میباشد
بتدریج از سال ۱۳۶۴ با ایجاد رابطه مناسبتر میان سیاستگذاران و سینماگران، آثاری خلق شد که توانست نظر منتقدان و روشنفکران را نیز بخود جلب نماید و با اقبال عمومی نیز مواجه شد و در عین حال سینمای ایران را در سطح جشنوارههای جهانی مطرح کند.
دههٔ شصت فوران کارهای درخشان نسل دوم سینمای جدید ایرانی است. در ابتدای دههٔ هفتاد با تصمیم دولت، یارانه حذف شد. رویداد دیگر این سال تأسیس مؤسسهٔ رسانههای تصویری بعنوان سازماندهندهٔ فعالیتهای قانونی شبکه ویدئویی کشور بود. این اتفاق در پی آزادسازی ویدئو مطرح شد.
در این دوره حضور فیلمهای ایرانی در جشنوارههای جهانی و کسب جایزه برای مدیریت سینمایی بخودی خود ارزشمند نبود.
در سال ۱۳۷۹، پیشنویس قانون سینما ارائه شد که در آن دادگاه صالحه برای رسیدگی به خطاهای سینمایی پیشبینی شده است. همچنین استراتژی سینمای ایران در برنامهٔ پنجسالهٔ سوم توسعه انتشار یافت. ویژگی و مشخصهٔ این دوره که به سینمای بعد از دوم خرداد مشهور است، بحث سنت و مدرنیته میباشد.
بطورکلی سینمای پس از انقلاب را میتوان به چندین دوره تقسیم نمود:
دورهٔ نخست از شروع پیروزی انقلاب تا حدود سال ۶۱ را در بر میگیرد. در این دوران هنر ابزاری است در خدمت سیاست و فیلمهایی در این راستا ساخته شوند. فیلمهای این دوره با مضامینی از شقاوتهای ساواک، مبارزات مردم و روحانیان علیه رژیم پهلوی، مبارزات روستائیان بر ضد خانها و یا فیلمهای حادثهای و تبلیغی با موضوع جنگ ساخته شدند. این دوران از بدترین دورههای فیلمسازی تاریخ سینمای ایران است. در این میان گروهی از سازندان این گونه فیلمها تنها در پی انطباق خود با شرایط موجود بودند و گروهی نیز فاقد خودآگاهی اجتماعی. در این دوره بسیاری از بازیگرا برجسته این عرصه را ترک کردند و تولید فیلم به حداقل رسید. اغلب فیلمهای این دوره از جهت فرم و تکنیک، و داستان و بازیگری در سطح نازلی قرار دارند.
نخستین جوایز جهانی، پس از انقلاب به این فیلمها اختصاص یافت:
'زنده باد ...' (خسرو سینایی، ۱۳۵۹) برندهٔ جایزه انجمن مبارزان ضد فاشیسم از جشنوارهٔ کالوویواری چک اسلواکی (۱۹۸۰) شد. و 'خانهٔ آقای حقدوست' (محمود سمیعی) از جشنوارهٔ فیلم بلغارستان (۱۹۸۱) جایزه دریافت کرد.
سه فیلم دربارۀ کورهپزخانه (ساختهٔ محمدرضا مقدسیان، فریده شفایی و منوچهر مشیری) از فستیوالهای مسکو، اوبرهاوزن و کشورهای غیرمتعهد جایزه دریافت نمودند. جشنواره کراکولهستان نیز به 'قلعه' (کامران شیردل) جایزه اهدا کرد.
سال ۱۳۶۰ وزارت ارشاد اسلامی تأسیس شد و قرار شد محتوای فیلمنامهها با فرهنگ عملی اسلام سنجیده شود. و نظارت در تمامی مراحل وجود داشته باشد.
منبع:پایگاه سرباز