یادداشت های سینمایی

نگاهی به آثار سینما - تلویزیون - تئاتر

آخرین نظرات

درباره بازیگری در سینما کتب متعددی به چاپ رسیده و مقالات زیادی در دسترس خوانندگان قرار دارد اما تمامی این کتب گوشه ای از این مقوله فراگیر و البته دشوار بازیگری مورد بررسی قرار داده اند؛ یا از تکنیک های بازیگری در سینما سخن به میان اورده اند یا از بازیگران مشهور و صاحب سبک آن، در صورتی که مکتب ها، تاریخ هنر ماقبل سینما، و تاثیر تئاتر در سینما را فراموش کرده اند یا حداقل تنها اشاراتی به آنها داشته اند.

تکنیک های بازیگری در سینما بدون شک از بازیگری در تئاتر می آید و بازیگران مشهور آن نیز همینطور. در حالی که هم تکنیک و هم بازیگر تئاتر از مکتب های بازیگری که در سده بیستم به اوج خود رسید بیرون آمدند و در عالم سینما ظهور پیدا کردند و در طول تاریخ سینما تحول یافته و یا دگرگون شدند.

به عنوان مثال شیوه "دلسارت" یا "دلسارته" در فیلمهای "ملی یس" و شیوه "استانیسلاوسکی" در فیلمهای "کازان" یا "اسکورسیزی" و شیوه "برشت" در فیلمهای "برگمان" تبلور یافتند و خاصیت اجرایی پیدا کردند . اینها همگی بازیگری در غرب را شامل می شود و ما همیشه شرق را فراموش کرده ایم! اینکه "کابوکی"، تئاتر نو و اپرای پکن به چه میزان در آثار فیلمسازانی چون "ازو" و "کوروساوا" تاثیر گذار بوده و به عنوان مثال در "سریر خون" یا "هفت سامورایی"، "کوروساوا" به چه میزان براساس ژست های کابوکی از بازیگرانش بازی می گیرد!

سیر رویکردهای تاریخ سینما در مقوله بازیگری موضوع مهمی است که در این مقالات آن را پیش می بریم و بر اساس تاریخ، به شرق و غرب سفر کرده و راجع به شیوه ها، مکاتب، تکنیک ها و بازیگران سخن به میان می آوریم. در این میان چند نکته قبل از شروع مجموعه مقالات ضروری به نظر می رسد :

1. بوجود آمدن شیوه های بازیگری به دو صورت بوده ؛ ناخودآگاه یک بازیگر یا نظریه پرداز و خودآگاه آن. شاید پیش از نظریه پردازی چون استانیسلاوسکی بسیاری از بازیگران وجود داشتند که به صورت ناخوداگاه از تئوری او برای رسیدن به نقش و ایفای آن استفاده می کردند و این مسئله براستی برای همه ما پوشیده است اما آنچه در این میان اهمیت دارد این است که استانیسلاوسکی توانسته تا مجموعه تجربیات و علوم شناخته شده توسط خود را به کار گیرد و شیوه متد را به وجود آورد. در نقطه مقابل "برشت" در شیوه نامه بازیگری خود به صورتی آگاهانه و با اقتباس از بازیگری شرقی و به خصوص "تعزیه" تکنیک فاصله گذاری را ابداع می کند.پس ممکن است در طول زمان قضاوت درباره ابداع خودآگاه یا ناخودآگاه شیوه ها تغییر کند.

2. بسیاری از تکنیک های بازیگران و مکاتب گوناگون با یکدیگر مشترک هستند و جای تعجب نیست که نظریه پردازان یا استادان بازیگری فواصل مشترکی را در مورد تکنیک های بازیگری بر می شمرند. این فصل ها نیز به صورت حتم در میان مقاله ها تکرار خواهد شد زیرا اهمیت والایی دارد و در اجراهای بازیگران به صورتهای مختلفی از این تکنیک ها استفاده شده است. بحث "بازیگر و حیوان" یکی از این بحث هاست که با اینکه جای توضیحش در این چند سطر نیست اما می توان این تکنیک را برای هر بازیگر به صورتی متفاوت تحلیل کرد.همانطور که "رابرت دنیرو" و "مارلون براندو" در مورد استفاده از این تکنیک، دو راه متفاوت را پیموده اند.

3. برخی از بازیگران در طول تاریخ سینما بسیاری از تکنیک ها را تجربه کرده اند و تنها به یک سبک اجرایی بسنده نکرده اند. به همین خاطر است که اسامی چند تن از بازیگران در توضیح تکنیک های متفاوت استفاده خواهد شد. بازیگرانی چون "آل پاچینو" هم به وسیله برون گرایی و هم درون گرایی برای رسیدن به نقش و  اجرای آن استفاده کرده اند.

4. در مقالات نیاز به توضیحات مختصری درباره تاریخ بازیگری در تئاتر حس می شد که در درس نوشته های نخستین به آن پرداخته خواهد شد. این نیاز بدلیل مشابهت های فراوانی است که تاریخ بازیگری در تئاتر با تاریخ بازیگری در سینما دارد.

5. پس از ورود به بازیگری در دنیای سینما و پس از هر مقاله یک یا چند فیلم به خواننده پیشنهاد می شود. به عنوان مثال پس از مقاله "دلسارته و ملی یس"  فیلم "سفر به ماه" پیشنهاد می شود که ممکن است در مقاله بعدی به صورت کامل درباره آن تحلیل صورت گیرد و تکنیک های مورد استفاده ملی یس در آن فیلم بررسی شود.

***

بازیگری چیست؟ انجام یک عمل؟ سوال اینجاست که تمام انسانها بواسطه پویایی شان بازیگر بازیگر هستند؟ پاسخ مثبت است، تمام انسانها بازیگرند. "مارلون براندو" شهیر اولین شغل انسانی را بازیگری می داند زیرا معتقد است برای گرفتن یک آبنبات در سنین کودکی، کودک دست به بازی کردن می زند تا والدین خود را مجبور به خرید آن آبنبات کند یا اینکه رفتار یک تاجر در یک معامله کلان منجر به سود یا زیان او می شود، و رفتار او همان بازیگری است! براندو بازیگری را عملی برای تسهیل روابط اجتماعی می داند که در اجتماع انسان های نخست نیز وجود داشت و در هزاران سال پیش به اشارات و شکلک ها خلاصه می شد، و در دنیای امروز این حرفه به شدت پیچیده تر شده و به همان میزان هنر بازیگری از بازیگری انسان های معمولی جدا شده است.  بازیگری به مثابه یک هنر همواره در رشته های تئاتر و سینما مطرح بوده و از دیرباز، یونان باستان، این امر به یک حرفه بدل شده و مفهوم خاصی را پیدا کرده است؛ و معمای این فاصله در مفهوم بازیگری به معنای عام و بازیگری به معنای خاص کلمه، در پذیرفتن این شاخه به عنوان یک حرفه حاوی فنون گوناگون است.
بازیگری بی شک همان انجام رویدادهاست اما بازیگری هنرمندانه انجام یک عمل خلاقه براساس تکنیک می باشد و به همین خاطر است این بازیگری سخت ترین و دشوارترین هنرهاست! به صورتی که بازیگری را با کار در معدن نیز مقایسه می کنند و بسیاری از بازیگران بوده اند که شرایطی سخت تر از کار در معدن را تحمل کرده اند. این شرایط در سینما بیش از تئاتر قابل تامل است زیرا بحث محیط در فیلم، مانند جنگل یا کویر، بازیگر را وادار به تلاشی مضاعف می کند.
در بررسی هنر بازیگری در سینما که همانا اهداف نگارنده در مجموعه مقالات را شامل می شود، نخست باید بررسی اجمالی بر تاریخ بازیگری در تئاتر داشت زیرا سینما عنصر بازیگر را همانند عناصری چون درام، کارگردانی، صحنه آرایی، چهره پردازی، نور و ... را از تئاتر به عاریه گرفته است و به قاب خود افزوده!
خاستگاه بازیگری در هنر تئاتر به آیین ها باز می گردد، و نخستین بازیگر و البته درام نویسی که از وجود او اسنادی به جا مانده، "تس پیس" است که اشعاری به نام "دیتیرامب" را می خوانده؛ این اشعار و قطعات نمایشی به صورت آواز همراه با موسیقی در مراسم "دیونوسیای شهر" ، مراسم برگرفته از خدای شراب و باروری، خوانده می شده و همین امر پس ار به وجود آمدن درام نیز ادامه داشته است. یعنی خواندن اشعار دراماتیک بر روی صحنه که بازیگران آن زمان را به داشتن بیانی زیبا و دلنشین ناچار می کرده و تقدم بیان بازیگر بر احساسات و حرکات او را می رساند. در نمایش های عصر "پریکلس" یونان که به دوران طلایی یونانیان مشهور است، بازیگر همان درام نویس بود که به تنهایی بر روی صحنه حضور داشت و با همسرایان که عده ای بین 15 تا 30 نفر بودند نمایش را اجرا می کرد. بعدها بازیگر دوم و سوم توسط درام نویسان بزرگی چون "اشیل" و "سوفوکل" به اجرا اضافه شد و صدای بازیگران به دلیل قرار داشتن ماسک بر روی چهره آنان  باز هم اهمیت خود را حفظ کرد.
قرائت خشک و خطابی نمایشنامه های تراژیک توسط بازیگران یک اصل محسوب می شد که به آن "دکلاماسیون" می گفتند و تنها در کمدی ها بود که رفتارهای مضحک، عجیب و غریب و مسخره این اصل زیر پا گذاشته می شد. قابل توجه است که بازیگران آن زمان همگی مرد بودند، بیش از یک نقش را بازی می کردند و سبک بازی آنها غیر واقعی و شیوه پردازانه بود.
بازیگری در زمان یونان باستان به واسطه اینکه چیزی ورای رفتار روزمره مردمان بود به صورت یک هنر و حرفه در آمد اما  تحولی نیافت و تکنیک خلاقه ای به آن افزوده نشد، این عدم تحول چند دلیل داشت :
نخست اینکه بازیگر ابزار درام بود. در یونان باستان درام و مفهوم آن یک اصل بود و اجرا یک ابزار فرعی محسوب می شد.
دوم اینکه شعر مایه اصلی درام بود و بازیگران با تاکید بر بیان و گویش های خود آواز همراه  با تحریر سر می دادند که این امر موجب تک بعدی شدن آنان به لحاظ تکنیکی می شد.
در برابر یونانی که به عنوان مهد فلسفه، دموکراسی و سیاست نامیده می‌شد؛ روم باستان نیز به تقلید از یونانیان دست به اجرای نمایش هایی براساس درام یونانی زدند. در روم باستان بازیگران به دو دسته بازیگر درام جدی و بازیگر میم تقسیم می شدند. مقصود درام جدی همان تراژدی است و مقصود از میم نیز سرچشمه هنر پانتومیم است که ویژگی های یک کمدی را دارد اما با مضامین و اطواری پیش پاافتاده تر و بازیگران آن نیز از ادا و اطوار و به صورت کلی از بدن خود به جای بیان استفاده می کردند. زنها نیز در نمایش میم به روی صحنه رفتند و بنابر فرهنگ رومیان که سرگرمی اصلی انکار ناپذیر بود، بازیگران میم از فرومایگان و بردگان بودند که برای اشراف نمایش اجرا می کردند.
در این میان 2 تحول بزرگ در عرصه بازیگری بوجود آمد. نخست اینکه انجمن یا صنف بازیگران در روم تشکیل شد که عضویت هر بازیگری در این انجمن شان و منزلتی خاص به او می بخشید و دوم، به وجود آمدن بازیگران "ستاره" بود. قدرت درام نویسی در روم باستان به اندازه قدرت درام نویسی یونانیان نبود و رومیها با سقوط درام نویسی در سده ی اول پیش از میلاد، بازیگران ستاره را تریبونی برای نمایش‌هایشان کردند تا اجراها مورد استقبال قرار بگیرد. این دو تحول بزرگ در عصر حاضر نیز قابل مشاهده است. پس از این تحولات نیز اغراق در حرکات بازیگر به واسطه عظیم بودن محل اجرا، و بداهه سرایی توسط آن به دلیل خنداندن بیشتر تماشاگر به تکنیک های بازیگری افزوده شد.
بازیگری در عصرهای نخستین حیاتش تبدیل به یک حرفه شد، حرفه ای که به هر جهت نیازمند ویژگی‌هایی خاص داشت و بازیگری که دارای این ویژگی ها نبود باید از صحنه دور می ماند. عمل خلاقه همان وجه تمایز بازیگری به معنای عام و بازیگری به معنای خاص شد و نیز بازیگر به واسطه شهرت، ستاره نامیده شده و تحت بررسی اصناف قرار گرفت.

 

***

پس از سقوط امپراتوری روم و فرارسیدن قرون وسطی که به عصر تاریکی نیز شهرت دارد، تئاتر و پیشرفتش از هر جهت متوقف شد و صنف بازیگران نیز نابود گشت. تئاتر هنری زیر زمینی یا سفارشی بود که به کلیسا خدمت می کرد و به تعدادی انگشت شمار بازیگر برای هر شهر وجود داشت. پس از اینکه نمایش ها از کلیساها بیرون آمدند و درست در اواخر قرون وسطی، روحانیون و عامه مردم همچون صنعتگران یا تجار خود را به عنوان بازیگر مطرح کردند اما همچنان تعداد بازیگران بدلیل رکود تئاتر بسیار کم بود و تکنیک بازی در بازی بکار گرفته شد. هر بازیگر چند نقش را بازی می کرد و این شیوه بازی یعنی تعویض نقش، با حربه های گوناگونی انجام می‌شد. گاه 350 نقش بین 150 بازیگر تقسیم می شد و بازیگران در عرض چند سال، نقش های تعیین شده را به صورت مکرر بازی می کردند.

در این دوران دو روش به صورت دو تکنیک اجرایی برای بازیگران به‌وجود آمد. اول این که به دلیل تاکید بر اخلاقیات در قرون وسطی صحنه‌های خشن نمایش همچون سربریدن ، بر روی بازیگر مقابل انجام نمی شد و عروسکی جایگزین او شده و سپس سر عروسک از تنش جدا می گشت. دومین تکنیک نیز مربوط به بداهه پردازی بازیگران می شد. بازیگران در تمرینات اولیه حق داشتند تا به نمایشنامه های به اصطلاح اخلاقی آن دوران موضوعی را اضافه یا کم کنند و عمده ترین دلیل آزادی عمل بازیگران، فضای بازتری بود که نسبت به سده آغازین قرون وسطی برای آنها وجود داشت.

بداهه سازی به عنوان هنر بازیگر در خلق لحظه‌های بدیع، بعدها و پس از انقلاب هنری دوران رنسانس مورد استفاده «کمدیا دل آرته» قرار گرفت. کمدیا دل آرته به نمایش هایی اطلاق می‌شود که درباری و فرهنگستانی بودند و طبقه اشراف بیننده اصلی آن محسوب می‌شد. بازیگر محور اصلی کمدیا دل آرته قرار گرفت، به صورتی که این نمایش‌ها را براساس قدرت بداهه پردازی بازیگران به دودسته حرفه‌ای (کمدیا دل آرته) و بدیهه‌پرداز (کمدیا ال ایمپرو ویزو) تقسیم می‌کردند و تنها گونه ای به نام «کمدیا سوجه تو» کمدی بر مبنای داستان و موضوع بود و بازیگر تنها عاملی اجرایی برای آن محسوب می‌شد.

بازیگری در کمدیا دل آرته ایتالیا تحت تاثیر تکنیک تیپ سازی بود. در این تکنیک تیپ ظاهری مقدم بر شخصیت پیچیده و تو در توی باطنی و درونی است. تیپی که بوسیله نخستین نگاه قابل شناسائی است. این تیپ‌ها برای بازیگران به دو نوع تقسیم می شد. تیپ معمولی و تیپ اغراق شده. در تیپ‌های معمولی چون دختر یا پسر جوان، بازیگران اغلب ماسک بر صورت نمی‌زدند اما در تیپ‌های اغراق شده چون ارباب و نوکر، صورتک و گریم تاثیر به‌سزایی در بازی بازیگران داشت.         

در انگلستان آن زمان بازیگری در وهله نخست شغلی پر خطر محسوب می‌شد زیرا بازیگران به میزان نمایش‌های فصلی گروه‌شان حقوق دریافت می‌کردند و تعداد نمایش های فصلی غیر قابل تعیین بود اما به مرور زمان و در دهه 1570 دربار شغل بازیگری را تثبیت کرد و صنف مشخصی را برای آن راه انداخت و بازیگران را تحت پوشش خود در آورد. بازیگران از حقوق و مزایای زیادی بهره مند شدند و پنج پوند دستمزد می‌گرفتند. مهمترین تکنیکی که در این دوران به ثبت رسیده است سوفلوری است و با اینکه جزو وطایف بازیگر نیست اما برای بازیگران به کار گرفته شد. سوفلور در نمایش‌های درباری کتابخوان نیز نامیده می‌شد و در واقع مسئول نمایش در حال اجرا بود. او در جریان اجرای نمایش بر یک صفحه کاغذ «موضوع» یا خلاصه داستان نمایش را یادداشت می‌کرد و در انتهای صحنه نصب می‌کرد تا بازیگران با خواندن آن وظایف از یاد رفته‌شان را مرور کنند، هفت خلاصه داستان از آن دوران به نقل از اسکار براگت به دست ما رسیده است.

نخستین ستاره‌ها پس از رنسانس در انگلستان متولد شدند که ریچارد تالتون بازیگر نقش‌های کمدی و موزیکال، ادوارد آلین بازیگر نقش های فاستوس و باراباس و ریچارد بولبیج بازیگر گروه شکسپیر با ایفای نقش های ریچارد سوم، هملت، شاه لیر و اتللو از آن دسته‌اند.

اسکار براگت درباره شیوه‌های بازیگری در این عصر که عصر طلایی درام نیز با حضور غول‌هایی چون شکسپیر نامیده می‌شود، اینگونه می‌نویسد : «شناخت شیوه بازیگری در عصر الیزابت، تنها از طریق حدس و گمان میسر است.برخی از محققان شیوه بازیگری در عصر الیزابت را «قراردادی»، و برخی «واقع گرا» شناخته‌اند. شواهد وجود شیوه « قراردادی» عبارتند از ، اجرای نقش زن توسط مردان، سبک غیر واقعگرایانه نمایشنامه های موجود،وجود پس زمینه های قراردادی، و وجود مجموعه نمایشی (رپرتوار) گسترده ای که امکان تامین بازیگر برای تامین نقش ها را مشکل می ساخته است. از طرف دیگر شواهد واقعگرا بودن نسبی  شیوه بازیگری در آن دروان عبارتند از منابعی همچون «اندرزهای شکسپیر به بازیگران» در نمایشنامه هملت، اشارات معاصران در مورد شخصیت پردازی  متقاعد کننده بازیگرانی همچون بوربیج؛ ... باید بگوییم که بسیاری از بازیگران تماشاگران را با قدرت و صداقت بازی خود جذب می کردند. البته این امر اطلاع کمی از جزئیات شیوه بازیگری به ما می دهد، زیرا مفهوم «صداقت در بازیگری» از دورانی به دوران دیگر تفاوت فاحشی دارد، در نتیجه شاید نتوان بیش از این گفت که بازیگر خوب کسی بودکه صداقت هنری را به مفهوم معاصر خود رعایت می‌کرد.»

دشوارترین مبحث تاریخی، درباره شیوه بازیگران در عصر خودشان است، و به واقع مشخص نیست که بازیگران عصر الیزابتین که همانند دوران پر شکوه پریکلس در یونان عصری به شدت مهم و با اهمیت است، به چه شیوه ای عمل می کردند؛ اما هر چه هست شکسپیر در نمایشنامه هملت و از زبان او می تواند تاثیر روانشناسی و بازیگری شبه رئالیستی را نشانمان دهد. او می گوید « صدای خود را بیش از حد بلند نکنید که مطلوب نیست، وگرنه در نظر من مانند آن خواهد بود که جارچی میان شهر فریاد برداشته باشد و گفته های مرا جار بکشد. دست خودتان را هم، اینطور؛ مانند اره، زیاد حرکت ندهید. خیلی هموار و طبیعی بازی کنید. دقت داشته باشید که در میان گردباد تاثر و هیجان هم، حرکات و اطوار شما از حد اعتدال خارج نشود و تکلف آمیز به‌نظر نیاید... از طرف دیگر زیاده از حد نیز بی حرکت و پژمرده نباشید. عقل و بصیرت را راهنمای خودتان قرار دهید. عمل را با کلام و کلام را با عمل مطابق کنید.مخصوصا مواظب باشید که از وقار و زیبایی طبیعت بدور نیفتید، زیرا مقصود از نمایش آن است که ائینه دار طبیعت باشد.»  ؛ هملت - پرده سوم، صحنه دوم. 

.در نوشتن این مجموعه مقالات بیش از بیست منبع مورد استفاده مولف قرار گرفته است که چندی از آن ارائه می شود :

1.هنر سینما. نوشته دیوید بوردول و کریستین تامسون

2.تاریخ سینمای هنری. نوشته اولریش گرگور و انو پاتالاس

3.در آمدی بر هنر سینما. نوشته ویلیام اچ فیلیپس

4.بازیگری سینما. نوشته ماری الن ابراین

5.تاریخ تئاتر جهان.(3 جلد) نوشته اسکار گ براگت

6.روان شناسی و زیبایی شناسی سینما. نوشته ژان میتری

7. بازیگری متد. نوشته احمد دامود

8.تکنیک بازیگری. نوشته استلا آدلر

9.هنرپیشه کیست. نوشته دیدرو

10.بازیگری حرفه ای . مجموعه نویسندگان. مترجم احمد دامود

11.بازیگری . نوشته رضا کیانیان

12.تحلیل بازیگری. نوشته رضا کیانیان

13. شعبده بازیگری. نوشته رضا کیانیان

14. بازیگری در قاب. مجموعه گفت و گو های رضا کیانیان با فیلمبرداران و تدوینگران

15. برگمان به روایت برگمان. گفت و گو از استیگ بیورکمان و ...

16.فلینی از نگاه فلینی.  گفت و گو از جیوانی گراتسینی

17.آندری تارکوفسکی و راهش. نوشتار ها و گفت و گوهای آندری تارکوفسکی

18.بازیگری در سینما و تلویزیون. نوشته یان برنارد

19. کوروساوا سامورایی سینما. به کوشش مسعود فراستی

20. روایت از کوروساوا. تالیف حمید دهقانپور

و ...

در آخر باید این نکته را افزود که این مجموعه مقالات به حتم نمی تواند کامل و کافی باشد زیرا هیچ کتابی درباره تاریخ هنر وجود ندارد که بتواند این دو ویژگی را بصورتی کامل و کافی در خود بگنجاند. مقالات ضمیمه ای نیز خارج از موضوعات مطرح شده به مجموعه مقالات اضافه خواهیم کرد تا بتوان حداکثر تصویری کلی از مکتب ها و شیوه‌های بازیگران و بازیگری در طول تاریخ سینما را ارائه داد. با امید اینکه بتوان مجموعه ای در خور توجه و تامل برانگیز را بازتاب داد.       

منبع:سینما پرس

نویسنده:سید سعید هاشم زاده

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم