در سایت تبیان مطلبی را خواندم که به نظرم جالب آمد . در ادامه مطلب این بحث جالب را بخوانید ...
قسمت اول : صدای بازیگر ، معرف او در رادیو
با صدا باید آنچه را که شنونده نمی بیند برای گوش او عینیت بخشید .
البته بسیاری جلوه های نمایشی ، به کمک صداهایی که توسط متخصص در داخل استودیو به وجود می آید و یا توسط صداهای ضبط شده بر روی نوار ، همراه بازی بازیگر همزمان ترکیب میشوند،که به شنونده امکان، حال و هوای نمایشی و زمان نمایش را منتقل میکنند ، شکستن اشیاء ، جابجایی اشیاء ، اتومبیل ،صدای کوچه ، صدای شب و غیره . این صداها « افکت » نامیده می شود و شخصی که همراه بازیگران در استودیو ، برای ساختن صداها حضور دارد ، افکتور نام دارد و نوار یا صفحه ای که صداهای بسیاری بر روی آن ضبط شده است .
نوار ساند افکت نام دارد .
تمرین نمایشنامه ( مکاشفه )
کارگردان ، بازیگران را برای اجرای نمایشنامه ای دعوت می کند . بسیاری از کارگردانان ترجیح میدهند نسخه های نمایش را در آغاز تمرین به بازیگران تحویل دهند ، تا آنان به تنهایی و عجولانه برای نقش خویش تصمیم گیری نکنند ، زیرا تصمیم گیری بازیگر در جمع بازیگران و در حضور کارگردان درست تر خواهد بود .
کنجکاوی و گاهی کمی اضطراب قبل و حین خواندن نمایشنامه در بازیگران دیده می شود ؛ این نمایشنامه از چه قبیل است و انان چه کسی خواهند شد ؟
بازیگران ماهر در این زمان عجولانه تصمیم گیری نخواهند کرد . درست است که بازیگر با هر جمله راهنمایی خواهد شد ، اما آنها سعی می کنند مانع اشتیاق خود شوند که البته در بعضی موارد نیز عملی نخواهد بود . وقتی بالاخره این روخوانی پایان گرفت . همه تقریباً متوجه شده اند نمایشنامه در چه طیفی است ؛ به قول بزرگان این حرفه : « روشن است یا تیره ؟ » از دسته جنایی – اخلاقی است ؟ کمدی است ؟ یا شاید در ژانر حماسه های پهلوانی یا افسانه های ملل باشد ؟
قهرمانش بازو در بازو پیش می برد، یا قدرت روحی و اخلاقی او حوادث را در مسیر خود قرار میدهد؟
نکات مورد توجه در روخوانی اول :
بازیگر در هنگام مطالعه بار اول نمایشنامه ، یا بسیاری از جزئیات که نویسنده در پرانتز به عنوان دستورالعمل صحنه قرار داده است آشنا می شود. بعد از آن او با شرایط محیطی ( فصل سرد است یا گرم و یا در چه شرایطی جغرافیایی است و چه صداهایی بر صحنه حاکم است ) آشنا خواهد شد .
در این مرحله بازیگران باید هنگام خواندن ، با صدای بلند به روخوانی متن بپردازند .
اولین گام :
اولین گام ، رویارویی بازیگر با نویسنده است . متن نمایشی ، تشریح و تعریف عمل و عکس العمل هایی است که بین اشخاص بازی درمی گیرد . از آغاز نمایش ، طرح پیچیدگی ها ، سعی برای حل پیچیدگی ، مجاهدت تا اوج آگاهی از رویدادها و اوج فرود برای پایان بازیگر رادیو ، برای درگیری و گذر از این مراحل ، کلام در اختیار دارد . کلمات ، جمله ها را می سازند و منظور نویسنده را آشکار می کنند . قرار نیست بازیگر کلمات را فقط از رو بخواند ، بلکه باید آنها را تأویل و تفسیر کند شنونده نتیجه این تأویل را می شنود . مثال :پسر در را محکم به هم می کوبد ، شتابان به داخل حیاط می آید ، خطاب به مادر در طبقه دوم
پسر : من دیگه بزرگ شدم ، اینو می فهمی ؟
مادر : می فهمم پسرم ، اما تو فقط بزرگ شدی ، همین .
در این مثال همه راهنمایی ها برای بازیگران موجود است . چگونه ؟!
توضیح صحنه می گوید : « پسر در را به هم می کوبد ؛ شتابان به حیاط می آید ؛ خطاب به مادر در طبقه دوم » . در این توضیح صحنه ، همم وظیفه مسئول صداهای ویژه معلوم می شود و هم حالت بازی پسر جوان ؛ حتی اگر صحنه قبل از مباحثه به جدال نرسیده باشد ، اینک پسر ، مبارزه جو است ، زیرا از مادر با شتاب و کوبیدن در ، جدا شده و تقریباُ با فریاد با او حرف می زند . زیرا مسافتی بین حیاط تا طبقه دوم است و با گفتن ( اینو می فهمی ؟ ) می خواهد اعتراض کند که مادر بالندگی او را در نیافته .
اما مادر نیز ، با مهربانی ، تفاهم آمیز بودن و ضمناً تأسف خود را از این که بزرگ شدن جوان باعث تکامل عقلی او نشده با همین چند کلمه بیان می کند .
مادر : می فهمم پسرم ، اما تو فقط بزرگ شدی ، همین پس در واقع ابزار شناسایی و تأویل نمایشنامه را باید از درون کلمات نوشته شده روی کاغذ ، جستجو کرد .
اما گاه رویدادها یا مباحث نمایش چنین به سادگی از زندگی روزمره برنمی خیزد و موضوعات و مباحث ، جهان شمول ، فلسفی و اسطوره ای اند .