هنگامی که تمدن های خاور نزدیک و مصر شکوفا می شدند، دیگران در همسایگی آنان تازه قدم در راه تحول می نهادند. مهمترین این تمدن های نوپا، از نظر بررسی ما، «تمدن اژه ای» است که پیشاهنگ تمدن یونانی بود.
هنگامی که تمدن های خاور نزدیک و مصر شکوفا می شدند، دیگران در همسایگی آنان تازه قدم در راه تحول می نهادند. مهمترین این تمدن های نوپا، از نظر بررسی ما، «تمدن اژه ای» است که پیشاهنگ تمدن یونانی بود. «فرهنگ مینوسی» که از سال ۲۵۰۰ تا ۱۴۰۰ پیش از میلاد در جزیره ی کِرت شکفته بود، در اثر زمین لرزه یا آتش سوزی فاجعه آمیزی ویران شد، و اطلاع کمی از چگونگی آن در دست است. پس از آن، تمدن میسنی توسط مهاجمان شمالی نابود شد، و عصر تاریک از ۱۱۰۰ تا ۸۰۰ پیش از میلاد آغاز گردید. این تمدن باستانی اژه ای تأثیر مستقیم زیادی در تحول تئاتر نداشت، اما تئاتر غیر مستقیم آن فوقالعاده زیاد بود، زیرا خدایان، قهرمانان و تاریخ همین مردم بود که مواد اولیه ی ایلیاد و ادیسه ی هومر و اکثر درامهای یونانی را فراهم آورد. از این رو این تمدن ها به جهات مختلف زیربنای ادبیات غرب به شمار می آیند. تمدن یونان که اولین دوران بزرگ تئاتر را عرضه کرد، به تدریج از سده ی هشتم تا ششم پیش از میلاد شکل گرفت. واحدهای بزرگ سیاسی این تمدن «پولیس» نامیده می شدند. مهمترین این ایالت ـ شهرها آیتکا (آتن)، اسپارت، کورِنت، تِب، مگارو آرگوس بودند اگرچه آتن از سال ۵۰۰ پیش از میلاد مرکز هنری یونان بود، اما اسپارت قدرت اصلی و خط رابطی بود که اکثر ایالت ـ شهرها، از جمله آتن را به هم می پیوست. جنگ با ایران این قاعده را بر هم زد. مانند هر جامعه ی باستانی دیگر، مدارک مربوط به خاستگاه تئاتر و درام در یونان باستان نادر است. یونانیان نوشتن را چند صباحی پس از ۷۰۰ پیش از میلاد آموختند. در حقیقت آنها حروف الفبای فینیقیان را گرفتند و مناسب حال خود تغییر دادن. پس از آن دوره است که اسناد نوشتاری یونانی افزایش مییابد. اسناد مربوط به تئاتر در این دوران هنوز کم است. ارتباط بین تئاتر و ایالت ـ شهر از سال ۵۳۴ پیش از میلاد آغاز شد و آن زمانی بود که دولت آتن مسابقه ای برای انتخاب بهترین تراژدی اجرا شده در دیونوسیای شهر، که جشنواره ی مذهبی مهمی بود، گنجانید. کمدی آخرین شکل دراماتیک بود که از طرف حکومت یونان به رسمیت شناخته شد، ولی تا سال های ۴۸۷ـ۴۸۶ به دیونوسیای شهر راه نیافت. لذا سرگذشت آن، تا قبل از این تاریخ، تا حدودی بر حدس و گمان استوار است. ارسطو می گوید کمدی از نمایش بدیهه سازی های سرخوانِ آوازه های آئینی فالیک بیرون آمده است. اما از آنجا که تعداد زیادی آئین های فالیک وجود داشته، روشن نیست منظور ارسطو کدامیک بوده است. بعضی از مراسم ما قبل دراماتیک، توسط گروه رقص اجرا می شد، که گاه صورتک حیوان بر چهره می زدند یا سوار حیوانات می شدند و یا حیوانی را به عنوان نماینده ی حیوانات دیگر با خود میکشیدند. همچنین در آن دوره نمایش های همسرایان چاق، سایترها و مردانی بر فراز دیرک های بلند وجود داشت. مراسم اغلب شامل یک راهپیمایی به دنبال همسرایانی بود که می خواندند و می رقصیدند و نمادهای بزرگ و فالیک را بر روی علم هایی به اهتزاز در می آوردند. این مراسم موجب عکس العمل ها و مسخره گی هایی در میان شرکت کنندگان و تماشاگران می شد. در کمدی های اولیه همه ی این نمایش ها عناصر جنبی خود را نیز داشتند. کمدی گذشته از خاستگاه و تاریخ آغاز آن، در بین سال های ۴۸۷ـ۴۸۶ به حد کافی رشد یافته بود تا بتواند شایستگی های نمایش در دیونوسیای شهر را داشته باشد. نام تعداد کمی از کمدی نویسانِ نخستین ضبط شده است: کیونیدِس، که ظاهراً برنده ی اولین مسابقه بوده، ماگنِس که برنده ۱۱ مسابقه بوده است و کمدی هایی مثل پرنده ها، پشه انجیری و قورباغه ها از اوست. اِکفانتیدس که گفته می شود کمدی های ظریفتری از پیشینیان خود نوشته است. کراتینوس که بیست و یک نمایشنامه ی کمدی را به او نسبت داده اند و به عنوان اولین نویسنده ی واقعی و در خور توجه در زمینه ی کمدی شناخته می شود. کراتس که سایترهای شخصی را که قبلاً شاخص کمدی بود رها کرد و به مسائل عمومی ترین پرداخت. او پولیس و آرسیتوفان سر کرده ی همه ی کمدی نویسان که بذله گوئی ها و ابداعاتش در سایتر مورد قبول همه قرار گرفته است. تمدن یونان که اولین دوران بزرگ تئاتر را عرضه کرد، به تدریج از سده ی هشتم تا ششم پیش از میلاد شکل گرفت. واحدهای بزرگ سیاسی این تمدن «پولیس» نامیده می شدند. مهمترین این ایالت ـ شهرها یتکا (تن)، اسپارت، کورِنت، تِب، مگارو رگوس بودند اگرچه تن از سال ۵۰۰ پیش از میلاد مرکز هنری یونان بود، اما اسپارت قدرت اصلی و خط رابطی بود که اکثر ایالت ـ شهرها، از جمله تن را به هم می پیوست. جنگ با ایران این قاعده را بر هم زد. مانند هر جامعه ی باستانی دیگر، مدارک مربوط به خاستگاه تئاتر و درام در یونان باستان نادر است. یونانیان نوشتن را چند صباحی پس از ۷۰۰ پیش از میلاد موختند. در حقیقت نها حروف الفبای فینیقیان را گرفتند و مناسب حال خود تغییر دادن. پس از ن دوره است که اسناد نوشتاری یونانی افزایش مییابد. شرق و غرب در تلاقی هزار ساله بیزانس مرحله ی دیگری از تداوم تاریخ روم و اسکندر کبیر و تمدن کلاسیک یونان بود. تئاتر بیزانس سه گونه متمایز داشت: تئاتر سپند، تئاتر مذهبی و تئاتر کلاسیک یا ادیبانه. ارزیابی طبیعت و وسعت تئاتر بیزانس مشکل است، زیرا منابع موجود بسیار اندک است و مورخان بر سر تفسیر همین اندک نیز توافق ندارند. مسلم این است که نمایش های تئاتری در سراسر دوران بیزانس رواج داشته اند. گفته می شود که قسطنطنیه در اصل دو تئاتر از نوع رومن داشته و حداقل یکی از آنها تا اواخر دوران بیزانس برپا بوده است. قلمرو امپراتوری بیزانس شامل بخش اعظم مدیترانه ی شرقی بود که تئاترهای هلنی و یونای ـ رومی در آن ساخته شده بودند. نمایش های تئاتری و سرگرم کننده از طریق بیزانس به مدت هزار سال تداوم یافتند و هنگامی که اینگونه نمایش ها در روم از رونق افتاده بودند در بیزانس به حیات خود ادامه دادند. تأثیر بیزانس بر اروپای غربی بسیار متحمل است، زیرا روابط تجاری بین بیزانس و روم غربی هیچگاه به کلی قطع نشد. بدون شک در اوایل سده ی نهم، هنر بیزانس در معماری کلیساها و پدیده های دیگر هنری در غرب تأثیر فراوان داشته است. همچنین جنگ های صلیبی که در سده ی یازدهم آغاز شد برخورد شرق و غرب را افزایش داد. به رغم وجود شرایط مناسب، هنوز نمی توان تأثیر بیزانس بر تئاتر غرب را اثبات کرد اما می توان اذعان داشت که بیزانس سنت تئاتری را زنده نگه داشت و بخش هایی از هنر آن الهام بخش هنرمندان بعدی گردید. امپراتوری بیزانس سرانجام تسلیم نیروهای مسلمین شد. تحت تعلیمات حضرت محمد (ص) جهان اسلام به سرعت رو به گردش نهاد و در حوالی ۶۲۲ مقبولیت عام یافت. در قلمرو اسلام داستان گویی تقریباً در همه جا و درام های فولکور در برخی نقاط، متداول بود. در نقاط دیگر، به ویژه در هند، اندونزی، ترکیه و یونان تئاتر عروسک های سایه محبوبیت یافت. اما عروسک ها تا حد ممکن از واقع گرایی به دور بودند. این عروسک ها اشکالی دو بعدی بودند که از قطعات چرم بریده می شدند و با قطعه چوبی که به آن وصل می شد هدایت میگردیدند. بعدها، تنها سایه ی این عروسک ها که توسط فانوس یا مشعل بر روی پارچه ی سفیدی منعکس میگردید، نمایش داده می شد. در بعضی کشورها تئاتر سایه هنر پیشه ای گردید و به کلی از هنر بازیگری زنده جدا گشت. تئاتر سایه ظاهراً حدود سده ی چهاردهم میلادی در ترکیه عرضه شد. سپس از سقوط بیزانس، در مناطقی که عصر عظیم تئاترهای کلاسیک، هلنی و یونانی ـ رومی را دیده بود. در این مناطق نمایش های عروسکی بر گرد شخصیت «قراگوز» و ماجراهای مضحک او دور می زد. سرانجام این نمایش ها قراگوز نامیده شدند و این سنت تا زمان ما ادامه یافته است. مسلمانان در بسیاری از نقاط تئاتر را به عنوان هنری بی اهمیت قلمداد کردند. در هزاره ی اول مسیحی، یکی از توسعه یافته ترین و پرمحتواترین درام ها را باید در هند جستجو کرد. تمدن هند به قدمت تمدن مصر باستان و خاورمیانه است، اما دانش ما بر این تمدن با ورود قوم آریاییاز آسیای مرکزی در ۱۵۰۰ پیش از میلاد آغاز می شود. در واقع در سده های پس از آن است که ترکیب و سیمای زندگی و هنر مردم هند پدیدار می گردد. شاید مهمترین تأثیرات بر درام هند، از طریق هندوییسم و ادبیات سانسکویت صورت گرفته باشد. عصر طلایی درام در فرهنگ هندی حدود ۱۲۰ میلادی آغاز می شود و تا حدود ۵۰۰ میلادی ادامه می یابد. نقطه ی اوج عصر طلایی سده های چهارم و پنجم است که امپراتوری گوپتا در شمال هند مرکز هنر، طب و آموزش قرار می گیرد. در آنجا شهرهای زیبا، دانشگاه ها و تمدنی عظیم و پر شکوه بنیان نهاده می شود. نقطه ی اوج دیگری نیز در نیمه ی اول سده ی هفتم تحت فرمانروایی شاه هارشا به ظهور میرسد. خود هارشا یکی از نمایشنامه نویس های مهم محسوب می شود. در دوران حکومت هارشا تأثیر هند بر آسیای جنوب شرقی نیز گسترده شد و موجب توسعه ی درام در آن نقاط گردید. هندیان به واقع نگاری و ضبط تاریخ توجه چندانی نشان نمی دادند، از این رو محققان جدید تاریخ های بسیار متفاوتی را برای درام های موجود سانسکریت در نظر گرفتهاند. اما آنچه پیش از همه مورد توافق است قدیمیترین قطعاتی است که به حدود ۱۰۰۰ سال پیش تعلق دارند. حدود ۲۵ نمایشنامه ی سانکسریت به دست ما رسیده است که تاریخ بعضی از آنها حوالی سده ی نهم میلادی و در این میان بهترین آنها را به سده ی چهارم و پنجم میلادی نسبت می دهند. از میان درام نویسان سانسکریت می توان این نویسندگان را نام برد: شاه هارشا با نمایشنامه های سینه ریو مروارید، شاهزاده خانم گمشده و ناگاندا؛ بهاوا بوتی با نمایشنامه های داستان قهرمان بزرگ، آخرین قصه ی راما و ازدواج دزدیده شده؛ ویشا کاداتا با نمایشنامه ی انگشتری خاتم راکشاسا. در سال هایی که درام هند در حال شکوفایی بود، تئاتر چین تازه داشت شکل می گرفت، به ویژه در نواحی پکن که همچون مصر و خاورمیانه از گاهواره های تمدن به شمار می رود. مدارک ما درباره ی سال های پیش از ۱۵۰۰ پیش از میلاد، یعین زمان به قدرت رسیدن سلسله ی شانگ اندک است. در زندگی چینیان از همان آغاز، رقص، موسیقی و آئین های مختلف نقش مهمی داشته است و برخی از فرمانروایان چینی اینگونه فعالیت ها را برای هماهنگ کردن کشور خود لازم می شمردند و در سده ی هشتم پیش از میلاد معابدی وجود داشت که اجرا کنندگانی بدین منظور در اختیار داشتند. مورخان سعی کرده اند بین آئین های چینی و همسرایان دیتیرامب در یونان شباهت هایی بیابند. اولین دوره ی درخشان هنر و ادبیات چینی، با حکومت سلسله ی هان آغاز می شود. مجموعه سرگرمی های این دوره را «صد نمایش» می نامیدند. در سده ی سیزدهم نمایش های گوناگون سرگرم کننده جزئی از زندگی عادی مردم چین محسوب می شد. اما تا مدت ها بعد از تسلط مغول ها در ۱۲۷۹ بر چین، هیچ درام ادبی در چین به وجود نیامد. تحولات اصلی تئاتر چین بعدها رخ داد. احیای تئاتر در اروپای غربی از اوایل قرون وسطی آغاز شد. پس از سقوط امپراتوری روم، فعالیت های سازمان دارِ تئاتری در اروپای غربی متوقف شده بود، زیرا در سده ی ششم شرایط مشابهی با دوران ما قبل عظمت تئاتر روم بر صحنه حاکم شد، اما عناصر تئاتری حداقل در چهار شکل مختلف حفظ شدند: بقایای میم رومی، نقالی توتنی، جشنواره های عامیانه و آئین های شرک آمیز و مراسم مسیحی. تئاتر در اوایل قرون وسطی باید از دل این منابع زاده می شد.