تندیس اسکار معتبر ترین جایزه ی سینمایی جهان است و اینکه در این مراسم چه اتفاق می افتد و چه کسانی بعنوان بهترین ها شناخته میشوند همواره جزء مهم ترین اخبار و محافل است . اما اینجا تحلیل و بررسی این مراسم را قرار میدهیم.
آیا واقعا امکان دارد در آکادمی اسکار که به صورت مستقیم از سوی برخی لابیهای صیهونیست موجود در ایالات متحده حمایت میشود؟
برگزاری هشتاد و سومین دوره مراسم اسکار و اعطای جوایز اصلی آن به «سخنرانی پادشاه» بیش از همه این ظن را به ذهن مخاطبان رساند که شاید سران آکادمی خواستهاند با این کار در ظاهر امر که شده پُز دموکراتمآبانه داده و به اذهان عمومی این مساله را تلقین کنند که واهمهای ندارند از این مساله که فیلم خوب را هرچند بخش عمده عوامل تولید آن غیرآمریکایی باشند به عنوان بهترین فیلم اسکار برگزینند.
اما این مساله واقعا چقدر مصداق دارد؟ آیا واقعا امکان دارد در آکادمی اسکار که به صورت مستقیم از سوی برخی لابیهای صیهونیست موجود در ایالات متحده حمایت میشود این قدر صداقت وجود داشته باشد که بتوانند بدون درنظرگیری خط مشیهای سیاسی مطلوب خود سه جایزه اصلی خود یعنی جایزه بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین بازیگری را به فیلمی بدهند که نه فقط عوامل بریتانیایی در تولید آن نقش مستقیم داشتهاند بلکه داستان آن نیز موضوعی مرتبط با تاریخ بریتانیا را به تصویر میکشد.
برای پاسخ به این سوال کافی است تنها اندکی بر داستان فیلم و موضوعی که دستمایه ساخت «سخنرانی پادشاه» قرار گرفته تمرکز کنیم تا بفهمیم علیرغم شعارهای حامیان آکادمی که وجه ضدآمریکایی اسکار را ستودهاند «سخنرانی پادشاه» فیلمی است که به شدت در خدمت سیاستهای آمریکا و حامیان صیهونیستی آنها است. داستان فیلم که لکنت زبان «جورج ششم» پادشاه سالهای دور بریتانیا را به نمایش میگذارد بیش از هر چیز مضحکه کردن انگلستان و سردمداران این کشور را دستمایه روایت داستان قرار داده است. تردیدها، ترسها و دلهرههایی که در نماهای مختلف فیلم از «جورج ششم» میبینیم تصویری عریان از ناکامی مردی را نشان میدهد که قصد دارد امپراتوری وسیع بریتانیا را اداره کند اما حتی نمیتواند بدون لکنت با مردمانش سخن گوید.
آیا واقعا امکان دارد در آکادمی اسکار که به صورت مستقیم از سوی برخی لابیهای صیهونیست موجود در ایالات متحده حمایت میشود این قدر صداقت وجود داشته باشد که بتوانند بدون درنظرگیری خط مشیهای سیاسی مطلوب خود سه جایزه اصلی خود به فیلمی بدهند که نه فقط عوامل بریتانیایی در تولید آن نقش مستقیم داشتهاند بلکه داستان آن نیز موضوعی مرتبط با تاریخ بریتانیا را به تصویر میکشد.
واقعیت این است که «سخنرانی پادشاه» نه داستان عزتمندی یک پادشاه و یک اقلیم که داستان رنجهای درونی این آدم به شدت ناتوان را به نمایش میگذارد و اصلا دلیل اصلی اعطای جایزه اسکار بازیگری به «کالین فرث» هم همین تصویرگری دقیق او از شخصیتی است که از یک سو پر از تردیدهای درونی است و کاریزمای سلطنت را ندارد و از سوی دیگر چارهای ندارد جز آن که پادشاهی بریتانیا را بپذیرد. «کریس بارسنتی» منتقد فیلمکریتیک با قابل تحسین خواندن بازی فرث در نقش «جورج ششم» از این مساله سخن گفته که ارائه تصویری دقیق از رنجها و بدبختیهای یک انسان است که فیلم را مورد توجه قرار داده!
حتی اگر اسکار بهترین بازیگر اول مرد را به خاطر بازی تاثیرگذار «کالین فرث» در نقش «جورج ششم» حق وی بدانیم، نباید شک کرد که تمرکز بر معیوب بودن سیستم موروثی نظام سلطنتی بریتانیا بوده که اعضای آکادمی را وادار کرده اسکار بهترین فیلم را به «سخنرانی پادشاه» بدهند آن هم در حضور نامزدهایی گردنکلفت مثل «اکتساب/تلقین» و «شبکه اجتماعی».
صیهونیستها نه تنها با لابیهای فراوان خود کاری کردند که فیلمی با پسزمینه تحقیر نظام حکومتی بریتانیا، چهار اسکار دریافت کند بلکه شانتاژهای فراوان آنها در اعطای اسکار بهترین بازیگر زن به «ناتالی پورتمن» هم موثر بوده است. کیست که نداند خانم پورتمن تباری صیهونیستی داشته و پدرش یک یهودی اسرائیلیتبار بوده و خودِ ناتالی هم متولد اورشلیم است! ضمن اینکه نام اصلی ایشان هم «ناتالی هرشلاگ» بوده است!
لابیهای قدرتمند صیهونیسم حاضر در هالیوود نه تنها هر ساله تولید فیلمهایی در راستای اهداف زورگویانه خود را به کمپانیهای هالیوودی پیشنهاد میدهند بلکه در اعطای اصلیترین جوایز سینمایی ایالات متحده هم آن قدر دخالت میکنند تا بخش عمدهای از جوایز به آثاری در راستای سیاستهای آنها تعلق گیرد.
نویسنده : گروه شهید آوینی