برای ساخت یک فیلم سینمایی ابتدا باید نگاه بلد بود، باید دانست که چگونه و از چه زاویه ای در چه موقعیتی اشیاء، انسانها و اتفاقات را دید؟ برای لذت بردن از دیدن یک فیلم سینمایی هم باید تماشا بلد بود و با دانستن چگونه تماشا کردن می توان بهتر از یک فیلم لذت برد.
هنرمندان غربی اساسا با تصویر می اندیشند، همان گونه که ما با کلام و ادبیات می اندیشیم. یعنی اگر ما سعدی، حافظ و مولانا داریم، او فورد، برگمان و هیچکاک را دارد و زبانش تصویر است. دوربین همان را می بیند و ضبط می کند که ما می بینیم ... (ادامه مطلب را بخوانید)
نویسنده : آقای هادی حق پرست
به نام خدا
سینما هنر و صنعتی است که به وسیله تصویر قصه ای را روایت می کند. تصویر را باید دید. پس برای ساختن و دیدن و فهمیدن و لذت بردن از یک فیلم سینمایی نیز باید تماشا را بلد بود.
یکی از علت هایی که امروزه حوصله و ذائقه تماشای فیلم های کلاسیک وجود ندارد، فقر دانستن دیدن و تماشا است. همان گونه که در هنر موسیقی گوشهایمان امروزه از شنیدن موسیقی مطلوب عاجز است. این که چرا چنین بلا بر سر این روزگار که ساخته م است آمده را باید از معرفت مان جستجو کرد که از حوصله و ظرفیت این بحث خارج است. پس گفتیم که زبان سینما تصویر است و گرامر آن هم نگاه.
برای ساخت یک فیلم سینمایی ابتدا باید نگاه بلد بود، باید دانست که چگونه و از چه زاویه ای در چه موقعیتی اشیاء، انسانها و اتفاقات را دید؟ برای لذت بردن از دیدن یک فیلم سینمایی هم باید تماشا بلد بود و با دانستن چگونه تماشا کردن می توان بهتر از یک فیلم لذت برد.
هنرمندان غربی اساسا با تصویر می اندیشند، همان گونه که ما با کلام و ادبیات می اندیشیم. یعنی اگر ما سعدی، حافظ و مولانا داریم، او فورد، برگمان و هیچکاک را دارد و زبانش تصویر است. دوربین همان را می بیند و ضبط می کند که ما می بینیم، پس همه زوایا و نماهای یک فیلم سینمایی مجموعه ای است از نگاه های یک فیلم ساز و یا به تعبیری مسئله و جهان فیلم ساز. حرکت دوربین نشان دهنده گونه و شخصیت و روحیات فیلم ساز است. هر نما از یک فیلم نشان گر تسلط فیلم ساز بر تکنیک و محتوای فیلم است. یک فیلم ساز با انتخاب زاویه دیدن خود، نظر خود را نیز نسبت به آنچه ضبط می کند بیان می کند.
نویسنده : آقای هادی حق پرست