فیلم«سر به مهر»ساخته هادی مقدم دوست است و در این فیلم سعید نعمت الله مشاور کارگردان است .بازی بازیگرانی هم چون لیلا حاتمی به جذاب تر شدن این فیلم کمک میکند و باعث می شود این فیلم بیشتر دیده شود و کانون توجهات قرار گیرد .
در ادامه مطلب یادداشت ها و دیدگاه مهرزاد دانش و هادی محمدی نسب در مورد این سریال را میخوانیم ...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هادی محمدی نسب می نویسد :
مقدم دوست در اولین اثر سینمایی خود، کارگردانی خوش قریحه و کار بلد نمایان شد. اما افسوس از مضمون فیلم که اعصاب خرد کُن بود و کُند، با حال و هوایی درونی. البته سوژه جدید بود، اما اصلاً کشش و جذابیت برای یک کار بلند سینمایی نداشت. دو مسئله در فیلم کاملاً به چشم می آید؛ یکی سابقه فیلمنامه نویسی مقدم دوست که باعث شده فیلمنامه خوبی از کار درآید و دیگری حضور حمید نعمت ا... در مقام مشاور کارگردانی است که فرم و ساختار فیلم را به کارهای او نزدیک کرده است. سر به مُهر قصه دختری خجالتی و کم رو است و ابتدایی ترین مسائل را نمیتواند به اطرافیان بگوید. نماز برای او بسیار اهمیت دارد، اما از دیگران خجالت می کشد و نمی تواند جلوی آنها نماز بخواند و حتی نمی تواند بگوید "می خواهم نمازم را بخوانم" و در اثر این خجالت تا جایی پیش می رود که به دیگران بدبین می شود. فیلمنامه به خوبی پرداخت شده است و جزئیات، همچون پازلی هوشمند در کنار هم چیده شده و به یک کُلِّ هدفمند و منطقی می رسند. شخصیت پردازیِ لیلا حاتمی عالی است و مخاطب با او کاملاً همذات پنداری می کند. قاب بندیها، میزانسن، نورپردازی و تدوین، همگی در خدمت داستان و از هارمونی کامل برخوردار است. اما وقتی پای مخاطب عام و گیشه به میان می آید، اصلیترین مسئله، کشش و جذابیت سوژه و مضمون است که متاسفانه، فیلم فاقد آن است. همه چیز در فیلم خوب است اما جان ندارد، نمیکِشَد و انگیزه مخاطب برای همراهی با فیلم تحریک نمی شود. چرا که مسئله فیلم به مسئله مخاطب تبدیل نمی شود. در مجموع فیلم خوبی است هرچند مخاطب عامِ چندانی نخواهد داشت. اما حداقل مثل فیلمهای زیادی از جشنواره امسال، سرمایه را دور نریخته است. آینده روشنی در انتظار مقدم دوست است. هنرمندی که با اندوختن تجربیات زیادی در حوزه فیلمنامه نویسی که به نظر بنده پایهی سینما است، با قدمهای محکم وارد عرصه کارگردانی شده است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مهرزاد دانش می نویسد :
ارتباط بین وبلاگ و نماز چیست؟ چرا هادی مقدمدوست در فیلم «سر به مهر» از فضای وبلاگ در نیمه اول فیلمش به فضای عبادت در نیمه دوم آن میرسد؟ پاسخ را باید در یکی از مهمترین لایههای این نیایش دانست که عبارت است از مکالمه انسان در فردیترین و مستقیمترین شکل ممکن. در نماز، برخلاف بسیاری دیگر از آیینهای عبادی مذهبمان، بشر به صورتی سرراست و بیواسطه، با خود خداوند وارد گفتوگو میشود. روی صحبت مستقیما با خدا است و نه کس دیگر و از همین رو توکل محض است و نه توسل. در نماز خداوند نزدیکترین و صمیمیترین محمل برای ابراز رازها و نیازها است و همین است که آن را دوست داشتنیترین عبادت در بین همه نیایشها قرار داده است و بیش از آنکه «تکلیف» به نظر آید، «خلوت» با یک دوست قدیمی و رازدار و بامعرفت و مطمئن است که شخص را از خودش بهتر میشناسد. همین حس را بسیاری با وبلاگ خود – در سطحی کوچکتر – برقرار میکنند. وبلاگ برای بسیاری از اینترنت بازها، چاه راز و نیازی است که در آن دغدغههای مختلف خود را درج میکنند و با ابراز آن، حتی اگر هم گرهی از مشکلشان باز نشود، دست کم احساس سبکی میکنند. مقدم دوست، با هوشمندی این اشتراک را به عنوان تم اصلی فیلم خود درنظر گرفته است و خلوت وبلاگی را به سوی خلوت عبادی سوق داده است. اما نکتهای دیگر... چرا مقدمدوست اصرار دارد نماز را در پایان فیلم به نمایش بگذارد؟ دوستی معتقد بود که اگر نمایش صریح نماز در پایان فیلم صورت نمیگرفت، فرجامی هنرمندانهتر برای فیلم رقم میخورد. اما به نظر میرسد که اتفاقا نمایش سرراست این عبادت، منطقیترین و بهترین نوع پایان بندی برای «سر به مهر» است. شخصیت اصلی فیلم، در طول داستان نماز میخواند، اما از اقامه آن جلوی دیگران امتناع دارد. این چالش سرانجام به اتمام میرسد و دختر تصمیم میگیرد که نمازش را بیواهمه از واکنش اطرافیان ادا کند. برای عینیت بخشیدن به این تصمیم، نمایش نماز لازم است. این نمایش، برخلاف بسیاری از نمودهای مشابه در فیلمهایی دیگر، اصلا جلوه تظاهر و ریاکاری و فرصت طلبی ندارد. این نمایش، نمایشی هنرمندانه از مسیری است که با طی کردن مرحله والایش و پالایش، خلوتی را در میان جمعی به منصه ظهور میرساند و حضوری عارفانه و فردی را در ازدحام پیرامون رقم میزند و چه دلنشین است که این عبادت نه در خانه و مسجد و هیأت، بلکه در سینما تجلی مییابد تا فرایند هنرمندانهاش ابعادی مضاعف یابد؛ در کنار آوایی دل انگیز از موسیقی وسیلهای ارتباطی که نشان از وصال یار دارد...
منبع: خبرآنلاین