علی عطشانی سینماگر باهوش و نکته سنجی است.زبان سینما را بیش و کم بلد است و همواره می کوشد روی موضوع هایی دست بگذارد که فیلمسازان دیگر یا متوجه اهمیتش نمیشوند یا حالش را ندارند سراغ این دستمایه ها بروند اما هیچ کدام از فیلمهایش تا کنون به آثاری کامل و خود بسنده تبدیل نشده اند.چرا؟ این را در وهله نخست خود عطشانی باید پاسخ دهد.اما آنچه به نظر می رسد این است که عطشانی بسیار شتابزده با فیلمنامههایی که در اختیار گرفته روبرو میشود...
"تلفن همراه رئیس جمهور" فیلمنامه قابل قبول و ایده اولیه درخشانی دارد اما پاره ای ملاحظات ، به ویژه در زمینه ممیزی و دریافت پروانه ساخت ، ناخواسته آن را به فیلمنامه ای محافظه کار تبدیل کرده است. قصه ای که می توانست به پدیده ای پر سر و صدا در سینمای رخوت زده این روز های ما بدل شود ، گرفتار چنبره محافظه کاری ها و قابل پیش بینی عمل کردنها شده است. حتی هوشمندی تهیه کننده و کارگردان در نگه داشتن فیلم به مدت دو سال و اکران آن در هیاهوی انتخابات ریاست جمهوری و نقدهایی که از همه سو نسبت به عملکرد دولت دهم صورت می گیرد هم نتوانسته آن را از سکونی که دچارش شده نجات دهد و مخاطب دلزده سینمای ایران را به سوی خود جلب کند. حال آنکه از هر نظر قابلیت جذب مخاطب عام و فروش رکورد شکن را دارد.
فیلم به لحاظ تکنیکی اثر ضعیفی نیست.بازیگران مطرح و محبوبی هم دارد ( که البته در برخی موارد مثل اکبر عبدی از این اعتبار بازیگران در نقش و شخصیتی درست استفاده نشده است)، فیلمبرداری و طراحی صحنه و تدوینش هم اگر نه فوق العاده اما دستکم استاندارد و قابل تامل هستند اما از همه این پتانسیل های نهفته ، تنها یک نام کنجکاوی برانگیز و عامل جذب تماشاگر باقی مانده که برای موفقیت فیلم بسیار ناچیز است.
عطشانی در ساخت فیلم هایش کمی عجله می کند و این اجازه را به پیرنگ روایی و ساختار کلی اثرش نمی دهد تا جا بیفتد. ضمن آنکه به نظر می رسد این فیلمساز جوان و خوشذوق معمولا چنان درگیر ایده اولیه میشود که به عوامل مهمی چون بازیهای بازیگران فیلمش توجهی نشان نمی دهد.
مهدی هاشمی از جمله بازیگران صاحب اعتبار سینمای ایران به شمار میرود که با پشتوانه تئاتری و سالها حضور روی صحنه و مقابل دوربین ، معمولا بازیهای شسته رفته و مقبولی ارائه می دهد اما اینجا گاه از مختصات شخصیت نقشش دور می شود و بازی بلاتکلیفی ارائه می دهد.نیکی کریمی نیز از دیگر بازیگران معتبر این سینماست اما در نقشی تنگ و فاقد پس زمینه و پردازش روشن اسیر شده است. هر کس دیگری هم می توانست این نقش را بازی کند بی آنکه توانایی ها و قابلیت های کریمی را داشته باشد. خوب است که بازیگرانی چون آتیلا پسیانی همچنان جسارت بازی در نقشهای کوتاه را داشته باشند ، به شرطی که نقش کوتاهی که بر عهده می گیرند ، واجد ویژگی هایی باشند که ارزش وقت گذاشتن را داشته باشد.
عجول بودن عطشانی در جلوی دوربین بردن دستمایه هایش به آنجا منجر می شود که خرده داستان های فرعی فیلمنامه ، در بطن قصه و فیلم جا نمی افتند و نمی توانند نباشند و هیچ لطمه ای هم به ساختار فیلم وارد نیاید.پیرنگ اصلی هم کاستی های فراوان دارد وچرخش های روایت ، گاه آن قدر قابل پیش بینی و دم دستی اند که رمق فیلم را از میان می برند.
فیلم در زمینه رویکرد خود نیز دچار تشتت و بلاتکلیفی است. گاه به یک کمدی ساده اجتماعی نزدیک می شود و گاه می خواهد ملودرامی سر راست باشد.گاه می خواهد به پیچیدگی های یک تریلر سیاسی دست یابد و در لحظاتی ، ساده انگارانه به ورطه متلکهای خیابانی و روزمره سیاسی و اجتماعی می غلتد. بهره گیری از ادبیات و تکه های مشهور منتسب به رئیس جمهوری وقت و لطیفه هایی که پیرامون آن باب شده به خودی خود چیز بدی نیست اما اینکه از این مصالح چگونه در ساختار متن استفاده شود هم مهم است که در فیلم «تلفن همراه رئیس جمهور» توجهی به جایگاه و شان نزول این شوخیها نمی شود و به همین سادگی فرصتی مناسب برای بهره گیری از همه این ظرفیتها از کف میرود.
منبع:سینما پرس
بسیار عالی