بدون شک اینک ماه عسل به یک برند تلویزیونی در برنامه های ترکیبی تلویزیونی در معنی عام و برنامه های مناسبتی به معنی خاص بدل شده. شاید مهم ترین ویژگی یا رمز موفقیت و متفاوت بودن این برنامه را در نوع رویکرد و نگرشی که در انتخاب و گزینش مهمانان داشته باید جست وجو کرد...
به نام خدا
مخاطب شناسی ایرانیان نشان می دهد که ذائقه شنیداری گفتاری آنها بیش از حواس دیگر کارکرد رسانه ای دارد و تجربه های زیستی تاریخی به ویژه در بستر تربیت مذهبی نیز به شکوفا تر شدن این استعداد کمک کرده است. نشستن پای منبر و گوش سپردن به خطابه مصداقی از این رفتار است که آن را اضافه کنید به خرده فرهنگ های بومی ملی مثل سنگ صبوری و درد دل کردن با دوست و همسایه که حالا دیگر کمرنگ شده!
ازحیث رسانه ای نیز تاک شوها یکی از آیتم های پرطرفدار تلویزیونی در دنیاست که گاه بیش از تولیدات نمایشی مخاطب دارد. حالا مجموعه این عناصر و مؤلفه ها را در کنار هم قرار دهید تا به «ماه عسل» و رمز موفقیتش برسید.ماه عسل را می توان فرزند خوانده برنامه هایی مثل «کوله پشتی» و «شب شیشه ای» دانست که حالا دیگر بزرگ شده و به پختگی و استقلال رسیده است.
بدون شک اینک ماه عسل به یک برند تلویزیونی در برنامه های ترکیبی تلویزیونی در معنی عام و برنامه های مناسبتی به معنی خاص بدل شده. شاید مهم ترین ویژگی یا رمز موفقیت و متفاوت بودن این برنامه را در نوع رویکرد و نگرشی که در انتخاب و گزینش مهمانان داشته باید جست وجو کرد.
معمولا برنامه های تاک شویی برای جذابیت و افزایش تعداد مخاطبان خود به شدت ستاره محور و چهره گراست که تلاش می کند با دعوت از مهمانان آشنا و مشهور و محبوب مثل بازیگران و خوانندگان و ورزشکاران، موفقیت خود را تضمین کند.
در واقع قالب برنامه های تاک شویی، شخصیت محور و ستاره گرا بوده که اعتبار و جذابیت برنامه خود را از حضور مهمانان خود می گیرد. اصلا هم مهم نیست که گپ و گفتی که بین مجری و مهمان اتفاق می افتد چقدر جذاب باشد مهم حضور یک چهره مشهور است تا مخاطبان زیادی را به پای تلویزیون بنشاند.
اما در ماه عسل با چهره های گمنام و مهمانان معمولی که همین مردم عادی که البته شاید قهرمان های واقعی باشند برنامه ای شکل گرفت که بیش از برنامه های سال قبل گُل کرد و مخاطبان زیادی را یک ساعت قبل افطار پای تلویزیون نشاند. ریشه این جذابیت را باید در موضوع و نحوه ورود و پرداخت به آنها دانست.
طرح و بیان مسائل و مشکلاتی ملموس و عینی که برای بسیاری از مردم که بیننده این برنامه بودند تجربه شده بود. گویی آنان مسائل و مشکلات و دغدغه های روزمره خود را در آینه این مهمانان و حرفهایشان می بینند.
اینجا همان نقطه ای است که رسانه با واقعیت های زندگی تلاقی پیدا کرده و از دل آن صداقت و اعتمادی برمی آید که لازمه فعالیت رسانه ای و شرط موفقیت آن در تعامل با مخاطبان خود است. مهمانانی که در یک فضای صمیمی و باورپذیر از غصه ها و قصه هایی می گفتند که کم و بیش همه مردم به نوعی آنها را تجربه کرده بودند.
حالا دیگر نیازی نبود تا پیام های اخلاقی و تربیتی به شکلی مستقیم و گل درشت و در شمایلی اندرزگونه به مخاطب تحمیل شود که او خود پیام های انسانی برنامه را از طریق همین حرف و حدیث ها با جان و دل درک کرده و درونی نموده است همچون فیلمی خوب که به واسطه روایت درست داستان، پیامش را بی واسطه به مخاطب منتقل می کند.
این روایت آن قدر شیرین است که ملال انگیز بودن صحبت های میهمانان به ملاحتی دلنشین بدل می شود و مخاطب آرامشی دل انگیز را تجربه می کند.واقعیت این است که ماه عسل به عنوان یک تاک شوی مناسبتی به سراغ قهرمان های مجازی و رسانه ای نرفته بلکه قهرمان های واقعی و گمنامی را جلوی دوربین برده است که روزانه از کنار آنها به راحتی می گذریم یا قهرمان هایی که به شکل واقعی با آنها همذات پنداری می کنیم.
البته نباید نادیده گرفت انتقاداتی که به ماه عسل می شود. یکی از آنها هم این است که احسان علیخانی مثل یک مداح مدرن و شیک است که از مخاطبانش اشک می گیرد و یک نوع فضای سانتی مانتال و احساسی لحظه ای خلق کرده و به آن دامن می زند.
ضمن اینکه ممکن است با این تحلیل نیز مواجه شود که ماه عسل در پس جذابیت ظاهری خود در پی بسط نگاهی ایدئولوژیک این انگاره و نگرش را دامن می زند که آهای کسانی که از بدبختی و مشکلات زندگی گله و شکایت دارید و غر می زنید ببینید بدبخت تر از شما هم وجود دارد پس به آنچه دارید و هستید قانع باشید.
همه این تحلیل ها البته به صداقت و اعتماد مخاطب به این برنامه و سازندگانش بر می گردد. به نظر می رسد همین صداقت و اعتمادسازی مهمترین رمز موفقیت ماه عسل است که شاید بیش از آنکه هم فکری مخاطب را به همراه داشته باشد همدلی او را برمی انگیزد.
اساسا ماه عسل یک برنامه دلی است که با حال و هوای این ماه نیز عجین شد و تجربه یک غروب شیشه ای را برای مخاطبان فراهم کرده است. از آن سو در این برنامه گاه میهمانان افراد موفقی هستند که در عین بدبختی و مشکلات فراوان توانستند عسل بودن زندگی را تجربه کنند.
بحث بر سر این نیست که خدا رو شکر بدبخت تر از ما هم وجود دارد مساله این است که چه بسیار کسانی که با همه این بدبختی ها توانسته اند لذت خوشبختی و موفقیت را بچشند.شاید یکی از دلایل این برداشت های منفی یا پرسوءتفاهم به نوع دکور و نورپردازی امسال برنامه ماه عسل برمی گردد که جذابیت لازم را نداشت و سویه شادی و جشن بودن ماه رمضان را نادیده گرفت.
رنگ آمیزی سیاه و فضای تاریک یک نوع غم تصنعی را به مخاطب القا می کند که ناخودآگاه ماه عسل را تلخ جلوه می دهد. سازندگان این برنامه حتما برای سالهای بعد باید زیبایی شناسی بصری آن را جدی گرفته و این ساختار را اصلاح کنند.
نویسنده : سیدرضا صائمی
منبع:روزنامه آرمان