یادداشت های سینمایی

نگاهی به آثار سینما - تلویزیون - تئاتر

آخرین نظرات

مشکلی که می تواند فیلم را در این موقعیت دچار غلو کند بازی ضعیف بازیگر است همانطور که در اجرای یک قطعه موسیقی توسط ارکستر اگر یکی از آلات موسیقی بد نواخته شود می تواند به کل اثر ضربه بزند اما در «خط ویژه» سعی می شود که اگر بازیگری هم با ارکستر هماهنگ نیست حداقل به کلیت آسیب نزند.

استفاده از لانگ شات که از تیتراژ آغاز می شود یک نگاه کلی مخاطب به جامعه را می خواهد در نظر بگیرد و این فرم در ادامه فیلم هم رعایت ...



به نام خدا



 

مصطفی کیایی مسیر درستی را برای فیلمسازی انتخاب کرده است، چرا که در «خط ویژه» و دو فیلم قبلی‌اش به مخاطب و مختصات استاندارد سینما توجه می کند. تعداد زیادی از فیلمسازان جوان به دنبال خلق فیلمی خاص برای خوش‌آمد گویی عده‌ای اندک از مخاطبان و اطرافیان هستند که بیشتر مولفه های سینمای آمریکا را الگوی خودشان در نظر می گیرند اما مصطفی کیایی تاکنون سعی کرده است که از این مناسبات عبور کند و بیشتر داستان گویی را در سینما ادامه دهد تا تجربه‌های خاص بی‌جهت فرمی که به جای اینکه سینما شوند تبدیل به ضد سینما می‌شوند و این موضوع مسئله‌ای است که آفت فیلم های اول جشنواره گذشته بود.

وی در حالی که در دو فیلم قبلی‌اش یک شخصیت را انتخاب می‌کرد و موتور محرکه داستان را حول شخصیت اصلی آن روایت می‌کرد در «خط ویژه» یک موضوع را دست‌مایه داستان قرار می دهد و خرده قصه‌هایش را در خط اصلی داستان اضافه می کند، به نحوی که نوع روایت و پیشبرد داستان دچار افت ریتم نشود، اما در اواسط فیلم کیایی به عمد ریتم را آرامتر می کند و حرف‌هایش را قصد دارد در این زمان محدود که در حال انتقال پول هستند را بیان کند.

انتخاب پنج شخصیت اصلی فیلم به طوری که این شخصیت ها با هم در خلق گره‌ها به شکل موازی در حال چکش زدن هستند باعث می شود که شخصیت پردازی آنها به طور مشخص و یکسان جلو رود که مخاطب هم در ادامه هر چه جلوتر می رود همراه آنها می شود.

مشکلی که می تواند فیلم را در این موقعیت دچار غلو کند بازی ضعیف بازیگر است همانطور که در اجرای یک قطعه موسیقی توسط ارکستر اگر یکی از آلات موسیقی بد نواخته شود می تواند به کل اثر ضربه بزند اما در «خط ویژه» سعی می شود که اگر بازیگری هم با ارکستر هماهنگ نیست حداقل به کلیت آسیب نزند.

استفاده از لانگ شات که از تیتراژ آغاز می شود یک نگاه کلی مخاطب به جامعه را می خواهد در نظر بگیرد و این فرم در ادامه فیلم هم رعایت می شود، تدوین نیما جعفری جوزانی برای این فیلم خیلی خوب درآمده که نشان می دهد نسبت به موضوع و فضای فیلم کاملا مسلط است.

یک ویژگی مصطفی کیایی استفاده از موقعیت و آدمهای نسبتا فانتزی در فیلم‌هایش است اما استفاده از این فانتزی به شکلی نسیت که بیرون بزند و مخاطبش را پس بزند بلکه موقعیت و فضا را برای مخاطبش آماده می کند که این فضا را درک کند البته میزان آن در «خط ویژه» به نسبت فیلم‌های گذشته‌اش کمتر مورد استفاده قرار گرفته است.

فیلمنامه «خط ویژه» ظرفیت داستان گویی را به خوبی در خودش ایجاد کرده است اما شکل پایان بندی تبدیل به آرمان‌گرایی می شود که لزومی ندارد کیایی وارد این حوزه ها شود چرا که داشته‌های او بیشتر از طرح این مسایل است.

«خط ویژه» ادامه منطقی مصطفی کیایی است و هرچه جلوتر می رود انگیزه ها و پیشرفت‌هایش هم بیشتر خواهد شد، سینمای ایران نیازمند داشتن فیلمسازان بیشتری از این دست است که به چرخه صنعت سینما با حفظ شان آن اهمیت زیادی می‌دهند.


حمید غفاریان


نظرات  (۲)

باسلام فیلم نامه وبازی اصلا باهم همخونی نداشتن وموضوعات کلیشه ای را بانگاه نو نتونسته بود از آب دربیاره واتتظار چنین فیلمی از آقای کیایی نداشتم بعنوان ی ایرانی ومخاطب احساس میشه بهم بعنوان مخاطب توهین شده کار خیلی سطحی بود به امید کارهای بهتر البته فیلم بارکد دیدم
باسلام فیلم نامه وبازی اصلا باهم همخونی نداشتن وموضوعات کلیشه ای را بانگاه نو نتونسته بود از آب دربیاره واتتظار چنین فیلمی از آقای کیایی نداشتم بعنوان ی ایرانی ومخاطب احساس میشه بهم بعنوان مخاطب توهین شده کار خیلی سطحی بود به امید کارهای بهتر 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم