در ادامه مطلب نقد فیلم سینمایی «تلفن همراه رییس جمهور» قرار داده شده که این نقد سایت تبیان منتشر شده است .
اشکال اصلی کار در این است که جابر قاسمعلی فیلمنامهنویس و علی عطشانی کارگردان نمیدانستهاند لحن قصهشان چیست. آیا قرار است فیلم و موقعیتهای اصلیاش منجر به شکلگیری یک کمدی موقعیت شود یا اثری جدی خواهد بود با مایههای طنز اجتماعی...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
البته ممکن است بپرسید مگر نمیشود فیلمی ظرفیت هر دوی این گرایشها را داشته باشد؟ پاسخ مثبت است. همچنان که بسیاری از کمدیهای ایتالیایی دهه 60 و 70 این گونه بودند، اما مشکل تلفن همراه رئیسجمهور این است که نه کمدی خوبی است و نه یک فیلم اجتماعی تأثیرگذار. سرگردانی فیلم میان این دو گرایش از آن اثر آشفتهای ساخته که جز بازی 2 بازیگر اصلیاش (بویژه بهناز جعفری) هیچ چیز برای عرضه ندارد. ایده اصلی فیلم میتوانست دستمایه یک کمدی بسیار خوب قرار بگیرد.
موبایل رئیسجمهور به طور اتفاقی میافتد دست یک کارگر ساده و فقیر و او نمیداند با تماسگیرندگان بیشمار چه باید بکند. البته فیلم حتی در طرح موضوعش هم ناتوان است، چون دقیقا مشخص نمیشود آیا این واقعا تلفن همراه رئیسجمهور است یا همین جوری الکی شایعه کردهاند که این شماره متعلق به اوست.
فیلم در مواردی میگوید این واقعا شماره رئیسجمهور نیست، چون اگر بود حتما برای جلوگیری از سوءاستفاده، آن را قطع میکردند. در جایی از فیلم هم گفته میشود برخی سایتهای اینترنتی این شماره را به دروغ و برای فریب مردم لو دادهاند، اما اتفاق عجیب جایی رقم میخورد که آقای رئیسجمهور شخصا با این خط تماس میگیرد و با شخصیت اصلی فیلم حرف میزند.
اینها واقعا جای هیچگونه دفاعی از فیلم باقی نمیگذارند، چون تماشاگر نمیداند در قبال فیلمی که تکلیف لحنش با خودش روشن نیست، چه واکنشی باید نشان بدهد. به اینها باید نحوه به نتیجه رساندن فیلم را هم اضافه کرد که واقعا نامعقول و شوکآور است. در انتها میبینیم مرد بر اثر مشاهده تناقضها، دچار جنون میشود و از دید او آمبولانس تیمارستان، تیم تشریفات رئیسجمهور است که جلوی در خانهاش آمده است.
نیکی کریمی در این فیلم ایفاگر نقش خانمی بیبضاعت است که برای عمل فرزندش دست به دامن رئیسجمهور (به خیال خودش) شده است. بازی ضعیف این بازیگر هرگز اجازه نمیدهد ذرهای به او نزدیک بشویم.
در حالی که قاعدتا او باید به عنوان یک مستمند و محتاج، رفتاری خاکسارانه داشته باشد، نمایشگر زنی خودخواه و عصبی است که طوری رفتار میکند گویا همه وظیفه دارند برای حل مشکل او بسیج بشوند. عیب بزرگ فیلم هم جایی است که میبینیم شخصیت اصلی پس از بیماری فرزندش، او را به همان بیمارستانی میبرد که مدتی قبل دختر نیکی کریمی را عمل کردهاند و پرستاران و دکترها هم انگار هیچ کاری ندارند بجز افشا کردن این قضیه پیش همسر او.
همه اینها در کنار مواردی دیگر (از قبیل اینکه چرا کسی پس از شنیدن صدای این آقا با این لهجه غلیظ شمالی و نیز مشاهده این میزان سادهلوحی او دچار تردید نمیشود) است که این فیلم را در ردیف آثار ضعیف قرار میدهد.
منبع:تبیان