تئاتر خیابانی، مؤثرترین راه انتشار یک اثر هنری و به دنبال آن یک تفکر انسانی در اجتماع است و شاخصه اصلی آن، قابلیت اجرا در کوچه و بازار و در میان مردم میباشد. . .
تئاتر خیابانی، تئاتر اجتماعی است. تئاتر اعتراض است، اعتراض به اوضاع موجود جامعه که در قالب یک داستان در میان مردم به نمایش درمیآید. اینگونه تاثیربرانگیز تئاتر، هرچه خلاقانهتر باشد و نگاه موشکافانهتری به جامعه اطراف خود داشته باشد، به تعریف و نیز هدفهای خود نزدیکتر خواهد شد. آنچه درتئاترخیابانی اهمیت فراوان دارد، مضمون نمایش است که میتواند برگرفته از واقعیتها و مشکلات روزمره جامعه ما باشد و هرچه این مضامین با همه موشکافانه و عمیق بودنش، ساده وعامیانه ابراز شود، برای مخاطب عام ملموستر خواهد بود. یعنی اینکه مخاطب، خود، دردها و حرفهایش را در آیینه این نمایشها ببیند و آنها را باور کند.
تاریخچه تئاتر خیابانی
بعد از شروع قرن بیستم میتوان به تاریخچه تئاتر خیابانی از دو وجهه سیاسی و هنری به طور جداگانه پرداخت، در اوایل قرن بیستم، به دنبال جنگ جهانی اول و انقلاب شوروی نمایشهای خیابانی در اروپا از رونق بسیار برخوردار شد. این تئاتر با هدف تبلیغ و ترویج اجرا میشد و عموما میخواست که مواضع انقلاب را تبلیغ کند. بعد از جنگ جهانی دوم و بخصوص در دهه 1950 میلادی این روند سیر نزولی یافت تا جنبش دانشجویی فرانسه در اواخر سالهای 60 و ظهور رادیکالیسم در اروپا به آن جان تازهای بخشید. فرق رویکرد این تئاتر با تئاترهای قبلی این بود که اگر در گذشته تئاترخیابانی در دفاع از پرولتاریا برخاسته بود اینبار بر ضد سرمایهداری جهانی سر برآورده بود. بخصوص بعد از جنگ ویتنام خیلی از این نمایش ها با هدف مخالفت با امپریالیزم جهانی شکل گرفت و بعد کم کم تاثیرات سیاسی در این نمایشها کم شد ولی جای خود را به دفاع از حقوق سیاهان، زنان و اکنون مخالفت با جهانیسازی داد. در حال حاضر هزاران نمایش در صحنههای تئاتر جهان به اجرا درمیآیند تا حق و معنویت از دست رفته بشر معاصر را فریاد بزنند و باطل را محکوم کنند. انسان به بن بست رسیده در دنیای مدرن و رو به زوال امروزی، نیازمند رجوع به گذشته خویش است و در این راه بازگشت و توجه جدی بهآیینها و مناسک دینی و مذهبی به عنوان منشاء واقعی هنر نمایش در جهان است و این گونه از تئاتر، انسان محور و خداگونه، تئاتری است که قادر است معنویت از دست رفته بشر معاصر را بازیابد.
تعامل بین بازیگر و تماشاگر
تئاترخیابانی بهعنوان هنری نمایشی و اصلاحگرا از دیرباز بیانگر دردها رنجها، خوشیها و ناخوشیهای طبقات مختلف جوامع بشری بوده است در این مسیر هنرورزان تئاتر خیابانی از گذشته تا حال برای تلطیف روح خسته و آزرده از کار مردم کوچه و بازار با مدد گرفتن از گونههای مختلف نمایشی «سرگرمکننده»، «فرهنگی»، «خلاقی» و «اجتماعی» کوشش بسیار کردهاند. چنانچه تئاتر خیابانی بخواهد به این مهم برسد باید به طور حتم روی مضامینی دست بگذارد که ریشه در سنتها و فرهنگ عمیق جامعه دارد و باید سعی بر احیای آن داشته باشد. تئاتر خیابانی مضامینش را از زندگی شهری میگیرد و مشکلات روزانهای که مردم با آن دست به گریبانند.
تئاترخیابانی بهعنوان هنری نمایشی و اصلاحگرا از دیرباز بیانگر دردها رنجها، خوشیها و ناخوشیهای طبقات مختلف جوامع بشری بوده است در این مسیر هنرورزان تئاتر خیابانی از گذشته تا حال برای تلطیف روح خسته و آزرده از کار مردم کوچه و بازار با مدد گرفتن از گونههای مختلف نمایشی «سرگرمکننده»، «فرهنگی»، «خلاقی» و «اجتماعی» کوشش بسیار کردهاند.
مضمون نمایش آن قدرباید با مخاطب خود با صداقت و راحت ارتباط برقرار کند تا او این خیابانی کاران عرصه نمایش را ازخود بداند و بر این نظر باشد که آنها مردمی هستند که در میان مردم آمدهاند تا دغدغههای اجتماعی خود را به همنوعانشان ارائه نمایند. در تئاتر خیابانی تماشاگر و بازیگر معنایی دیگر و متفاوت مییابند، با هم یکی میشوند تا با کمک گرفتن از شیوههای خاص نمایشی که اغلب سینه به سینه منتقل شدهاست تمامی موانع ارتباطی و حایل شونده بین این دو گروه از میان برداشته شود. در این گونه نمایشی تعامل بین بازیگر و تماشاگر در بالاترین حد ممکن وجود دارد و این دو بدون هیچ برنامهریزی از پیش تعیین شدهای خود را در جریانی دخیل میبینند که به برون ریزی درونیات آنها منجر میشود. بازیگر در نمایش خیابانی میتواند تنها با طرح موضوعی خاص و دخالت دادن مخاطبان نمایش خط سیر موضوع را به کمک آنها تا رسیدن به حصول نتیجه دنبال کند.
جای خالی تبلیغات
تئاترخیابانی گونهای نمایشی است کهاز متن اقشار مختلف اجتماع برخاسته و با توجه به انگیزههای بروز و ظهور آن، همواره کارکردهای مختلفی از جمله اصلاح رفتارهای اجتماعی داشته و خالقان و بازیگران این عرصه با زبان هنری خود بایدها و نبایدهای زندگی بشری را به فراخور فهم مردم کوچه و بازار بیان کردهاند. در تئاتر خیابانی بازیگر به دور از تمامی عناصر دست و پاگیر صحنهای در تلاش است تا مخاطب خود را نسبت به موضوعی خاص به هیجان و گاه به تفکر و تعمق در آن مساله وا دارد. در نمایش خیابانی نیازی به طراحی لباس، نور، چهره آرایی و طراحی صحنه نیست، بازیگراین گونه نمایشها بر اساس موضوعهای مورد نظر خود اقدام به اجرای نمایش در مکان و زمانی خاص میکند. در نمایشهایی خیابانی متن نمایش، کارگردانی و بازیگری به موازات هم و در همان مکان خاص اتفاق میافتد. تئاتر خیابانی در حال حاضر درمیان مردم ما جایگاهی ندارد. باید تبلیغات بسیاری صورت گیرد که هم هنرمندان و هم مردم به ضرورت تئاتر خیابانی در جامعه و تأثیر آن در ارتقای فرهنگ اجتماعی پی ببرند. اما متأسفانه به جرأت می توان گفت هم مدیران هنری و هم هنرمندان به تئاتر خیابانی نگاهی جدی ندارند و آن را به عنوان یک هنر درجه ? یا ? مینگرند که این نوع نگاه در طولانی مدت، تبعات خطرناکی در برخواهد داشت. همایشهای تئاتر خیابانی، برگزاری نشستهای تخصصی در این زمینه و برنامهریزی برای اجراهای عمومی میتواند تاحدی این انگیزه را به هنرمند تئاتر بدهد که با قدرت بیشتر در عرصه تئاتر خیابانی ظاهر شود. در جمع بندی این مطلب میتوان گفت اگر دو خط همیشه موازی مدیران و هنرمندان در یک نقطهای سرانجام به هم برسند، به طور حتم به مثلثی تبدیل خواهند شد که ضلع نهایی آن مخاطب است. در آن زمان میتوان امید داشت که تئاتر خیابانی جدی گرفته شده و میتوان شاهد رشد و ارتقای آن بود.
اجرای تئاتر خیابانی می تواند فرهنگ تئاتر دیدن را در جامعه رواج دهد و مردم تئاتر گریز را دوباره با سالنهای تئاتر آشتی دهد و به نوعی خود یک مبلغ ارزشمند برای هنر و هنرمندان تئاتر باشد، اگر به صورت حرفهای و با نگاهی دقیق تر و جدی تر به آن پرداخته شود. به هرحال این گونه تئاتر به این دلیل که میتواند به همراه لذت تماشای نمایش، ارزشهای اجتماعی و زیباشناسی تئاتر را با خود به میان تودههای مردم ببرد، میتواند بسیار مؤثر باشد. در این فرایند به جای اینکه مردم به طرف نمایش بیایند، تئاتر به سراغ مردم می رود و به توسعه این هنر و شناسانده شدن و پذیرفته شدن آن نزد مردم کمک میکند و این رغبت را میتواند در آنان به وجود آورد که به تئاتر نگاه مشتاقانهتری داشته باشند.
بابک طالقانی
بخش سینما و تلویزیون تبیان