یادداشت های سینمایی

نگاهی به آثار سینما - تلویزیون - تئاتر

آخرین نظرات

تلویزیون
 
 
 
 
 
 
 
 
سطح سلیقه مردم بر اساس اجباری که در دیدن یک فیلم یا برنامه  تلویزیونی دارند ، تغییر می کند و بعد از چند وقت از کارهایی استقبال می کنند که پیش از این مورد بی مهری و بی توجهی بوده اند...


 

دانشجویان سینما در دوران تحصیل ، علاوه بر آموختن تئوری سینما ، موظف به ساختن فیلم هایی هستند که به لحاظ دانش سینمایی شان در مقام عمل، معرف سطح واقعی سوادشان در نظر گرفته می شود . اگر مدرسین خوبی هم نداشته باشند ، دست کم مدرسین شان به عنوان یک منتقد هم که شده می توانند ، در رفع اشکالات فیلم هایی که مشق سینمایی است ، موثر باشند. این روند در طول دوران فیلم سازی هر کارگردانی می تواند تعمیم داده شود.

به این ترتیب ، اگر به سینمایی خلاق و نو آورانه  هم دست نیابیم ، دست کم سینمای استانداردی می بینیم . سینمایی که بعد از چند وقت سطح سلیقه  مخاطب را پایین نمی آورد . مصداق های فراوانی از این پایین آمدن سطح سلیقه  مردم می توان ذکر کرد. این مجموعه را شامل آثار سینمایی و تلویزیونی ، توامان ، قائل هستیم.

یک زمانی وقتی هامون در ایران اکران شد ، صف های طولانی گیشه سینما ها ، باعث نمی شد  که مخاطب قید دیدن فیلم را بزند ، یا برای دیدن سریالی مثل هزار دستان علی حاتمی ، همه  اهل خانواده جمعه ها کنار هم بودند و کسی هم به این فکر نمی کرد که ادبیات ساخته  حاتمی مغلق و دور از ذهن است . همه می فهمیدند و اتفاقا لذت می بردند . اما درک عمومی جامعه با فیلم ها و سریال هایی که  خصوصا در این پانزده ، بیست ساله به خوردش داده شده ، پایین آمده است . قسمت عمده  این اشکال به عدم نظارت دانشی و هنری به فیلم های سینمایی و سریال های تلوویزیونی باز می گردد. وقتی همان افرادی که با امکانات اندک تجهیزات و بضاعت های مالی کم در دوران جنگ و ابتدای انقلاب آثاری ساخته اند، که هنوز دیدنی هستند ، اگر امروز فیلم یا سریالی بسازند ، برای دیدن حداقل یک بار هم صبر و طاقت فراوان نیاز دارد . اگر بضاعت مالی و تجهیزات را در کنار تجربه ای که بیشتر شده ، جمع بزنیم، این اشکال واضح تر خود را نشان می دهد .   همان عوامل سال های ابتدایی بعد از انقلاب با وجود تجربه و امکانات بیشتر کارهایی به مراتب ضعیف تر از گذشته ارائه می دهند .

 یک زمانی وقتی هامون در ایران اکران شد ، صف های طولانی گیشه سینما ها ، باعث نمی شد  که مخاطب قید دیدن فیلم را بزند ، یا برای دیدن سریالی مثل هزار دستان علی حاتمی ، همه  اهل خانواده جمعه ها کنار هم بودند و کسی هم به این فکر نمی کرد که ادبیات ساخته حاتمی مغلق و دور از ذهن است . همه می فهمیدند و اتفاقا لذت می بردند . اما درک عمومی جامعه با فیلم ها و سریال هایی که خصوصا در این پانزده ، بیست ساله به خوردش داده شده ، پایین آمده است

گروهی از کسانی که مشمول همین انتقادات هستند ، نوع درخواست جامعه  مخاطب را دلیل این امر می دانند . در حالی که  مخاطب با آن چه می بیند ، ذائقه  خود را تطبیق می دهد . شاید ریشه های این نظریه در خود آگاه تماشاچی بازبینی نداشته باشد ، اما قطعا در ناخودآگاه مخاطب ، قابل جست و جو و بررسی است.

فیلم ها و سریال های تلویزیونی که در این چند ساله ساخته می شوند ، همین حکایت را دارند . از استاندارد های ساخت فیلم و سریال به دورند . این تنها در فیلم نامه ضعیف و دمدستی خلاصه نمی شود. زبان تصویر رعایت نمی شود . تعبیری وجود دارد که بسیاری از  سریال ها یا فیلم های تلویزیونی مثل یک نمایش نامه  تلویزیونی هستند. این تعبیر که گروه مخاطب غیر متخصص هم از آن استفاده می کند ، درست است اما همه  اشکال فیلم ها یا سریال ها را شامل نمی شود. وقتی می گوییم فیلم ها ، مثل نمایش نامه  رادیویی است ، یعنی اکت ویژه ای که قابلیت تصویر شدن داشته باشد را ندارد . اما واقعا مشکل فیلم ها و سریال ها در همین است ، که فیلم نامه ها ، نمایش نامه ی رادیویی است؟ 

در واقع در مورد فیلم نامه هایی که قابلیت های تصویری هم دارد ، اتفاق درست شکل نمی گیرد . روایت یک داستان ، یا یک فیلم نامه برای کارگردان های مختلف فرق می کند و این همان مفهومی است که سینما را می سازد . روایت تصویری ، نقطه تمایز ادبیات داستانی و ادبیات نمایشی یک قصه است . تکنیک هایی که برای انتقال یک مفهوم نمایشی وجود دارد ، حامل پیغام های متنوعی است که برای هر کدام از نشانه های مربوط به آن باید استفاده کرد و این اصل ساده – برای کسانی ساده است که دانش دراماتیک و سینمایی دارند- در بسیاری از فیلم های تلویزیونی و سریال ها رعایت نمی شود .

 

نویسنده : مجتبی شاعری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم