یادداشت های سینمایی

نگاهی به آثار سینما - تلویزیون - تئاتر

آخرین نظرات

این روزها اظهار نظرهای مختلفی درخصوص مراسم اسکار در رسانه ها مطرح می شود. حتی عده ای از منتقدان دلسوز با حضور در میزگردها، رسانه ها و برنامه های تلویزیونی تلاش می کنند تا ثابت کنند اسکار مراسمی سیاسی است و جوایز آن با انگیزه های سیاسی میان برندگان توزیع می شود و به همین دلیل دادن جایزه به فیلمی مانند «آرگو» نمی تواند نشانه ای جز مخالفت آنها با مردم ایران باشد و...

 

هر ایرانی منصف و بی طرفی که جریان سینمای غرب را حتی به عنوان یک علاقمند دنبال کرده باشد، می داند این سینما یکی از اجزاء نظام سیاسی، اجتماعی و حتی اقتصادی امریکا است که به واسطه آن سیاست های این کشور در بخش های مختلف دنیا دنبال می شود. البته در این چهارچوب نیز مخالفان و منتقدانی حضور دارند که در مخالفت با این جریان، فعالیت هایی انجام می دهند اما جریان های مستقل همواره در اقلیت هستند و اکثریت با جریانی است که ساخت فیلمی مانند آرگو را سفارش می دهد، آن را تولید می کند، با حمایت رسانه ای وارد چرخه نمایش می کند و در نهایت با اهدای اسکار به آن اعتبار می بخشد و تلاش می کند تا این فیلم را به عنوان اثری ارزشمند در تاریخ ثبت کند.

 

همه این اتفاق ها در شرایطی رخ می دهد که کشور امریکا علاوه بر مشکلات داخلی، با انواع و اقسام گرفتاری های سیاسی، نظامی در خارج از مرزهای خود مواجه است. در چنین شرایطی سوژه «آرگو» واجد چه ویژگی است که در این پازل قرار می گیرد؟ پاسخ بسیار ساده است: «در شرایط امروز دنیا و به واسطه گرفتاری های مختلف امریکایی ها، مردم این کشور بیش از هر زمان دیگری نیاز به «اعتماد به نفس» دارند و چه سوژه ای بهتر از فراری دادن چند امریکایی می تواند اعتماد به نفس را به این ملت تزریق کند؟!

 

حتی مخالفان جمهوری اسلامی ایران نیز می توانند با تماشای فیلم آرگو متوجه تناقض های شدید میان این فیلم با واقعیت موجود شوند. تناقض هایی که حتی در چهره و ظاهر شخصیت های حاضر در فیلم با آدم های حاضر در فیلم های مستند وجود دارد. در این فیلم هیچ انقلابی باهوشی دیده نمی شود و حتی محض نمونه نمی توان با شخصیتی ـ در میان ایرانی های فیلم ـ مواجه شد که ظاهری آراسته و مرتب داشته باشد.

 

آرگو با رعایت چنین ریزه کاری هایی و نیز مواردی همچون: نمایش کودکانی که در حال چسباندن اسناد معدوم شده لانه جاسوسی هستند، حرکت اتومبیل های پلیس بر روی باند فرودگاه، برخورد خشن مردم بازار با گروه امریکایی و... فضایی را از انقلاب ایران پیش چشم مخاطب قرار می دهد که شباهت فراوانی به جنگ های قومی ـ قبیله ای در افریقا دارد. همان جنگ هایی که در آن اتفاق هایی مانند «نسل کُشی» رخ می دهد و در یک روز دهها هزار نفر کشته می شوند و در نهایت نیز جنگ سالاران، برای کشتن خبرنگاری امریکایی که این رویداد را پوشش داده عزم خود را جزم می کنند و حتی تا روی باند فرودگاه نیز او را تعقیب می کنند اما در نهایت، خبرنگار امریکایی به سبک فیلم های جیمز باند اصطلاحا «قِصِر در می رود» و با خروج از آن کشور، ندای مظلومیت مردم آن کشور را به گوش دنیا می رساند!

 

آرگو استحقاق این  را دارد که به واسطه نمایش چنین تصویر مضحک و جعلی از انقلابی مردمی، حتی در حد و اندازه یک فیلم فانتزی نیز از سوی مردم ایران جدی گرفته نشود. نمی دانم آیا سازندگان این فیلم در طول ساخت این اثر، این سوال را از خود پرسیده بودند که «به فرض دستیگری امریکایی های در حال فرار چه اتفاقی قرار بود برای آنها رخ دهد»؟! مگر در طول مدت 444 روز حضور گروگان های ایرانی در تهران، برای آنها اتفاقی افتاد که در این فیلم فرار این چند امریکایی اینچنین با آب و تاب نمایش داده شد؟! به فرض دستگیری، این چند نفر نیز به دوستان دیگرشان می پیوستند و پس از توافق ایران با دولت امریکا، مانند سایر گروگان ها آزاد می شدند اما سازنده اثر، این فرار را چنان با هیجان توصیف کرده و به تصویر کشیده که گویی این گروگان ها در صورت دستگیری، با رفتاری شبیه قبایل بدوی مواجه شده و زنده زنده در آتش سوزانده می شدند!!

 

آرگو مانند بسیاری از فیلم های دیگر امریکایی تلاش می کند تا «اسطوره شکست ناپذیری امریکا» را در ذهن مخاطبانش تقویت کند. فیلم با این جمله پایان می یابد:« اگر دولت‌های جهان با هم متحد شوند می‌توانند در مقابل هرگونه خطرات ناشناخته و غیر قابل حل ایستادگی کنند و این پیروزی سند بزرگی بر این مدعا است» اما هر فرد منصفی می داند که اسطوره شکست ناپذیری، مدت هاست به پایان رسیده و مصداق این موضوع رویدادهایی مانند: جنگ ویتنام، انقلاب اسلامی، شکست مفتضحانه امریکایی ها در طبس، ناتوانی امریکایی ها از تامین امنیت کامل نفتکش ها در جنگ خلیج فارس ـ سال 1365 ـ و دهها رویداد مشابه بین المللی دیگر است.

 

این روزها سینماگران و مسوولان سینمایی نباید به دنبال دادن پاسخ فیلم آرگو باشند و حتی به دادن اسکار به این فیلم معترض باشند.این فیلم تخیلی ـ فانتزی نیازی به پاسخ دادن ندارد اما قطعا تلاش های سازندگان این فیلم در وارونه نشان دادن تاریخ، مستحق تشکر و قدردانی است و اسکار، حداقل پاسداشت زحمات این هنرمندان! از سوی مقامات امریکایی است. ولی می توان در قالب فیلمی سینمایی، شکست ناپذیری امریکا را به چالش کشید و نمونه ای از آن را به مردم ایران نشان داد. نمونه ای که پیش از این در قالب فیلم «طوفان شن» به تصویر کشیده شده است. 

نویسنده:فضه میرباقری

منبع:سینما پرس

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم