یادداشت های سینمایی

نگاهی به آثار سینما - تلویزیون - تئاتر

آخرین نظرات

 

در طی حدود هفتاد سال گذر از دوران جنگ جهانی دوم تاکنون هرگز شاهد تولید هیچ فیلم حرفه ای در زمینه جنگ جهانی دوم از سینمای روسیه نبوده ایم و مشهور ترین فیلم این سینما یعنی «دشمن پشت دروازه ها» نیز با سرمایه گذاری و همکاری تنگاتنگ کمپانی های امریکایی و انگلیسی ساخته شد که بازهم فیلم چندان ارزشمندی به شمار نمی رود ...



به نام خدا



سینمای جنگ جهانی دوم پس از جنگ تا کنون فراز و فرود های بسیاری را تجربه کرده است و هر یک از کشورهای درگیر در این جنگ یا حتی کشورهای غیردرگیر به نوعی در ساختن فیلمهای مربوط به این جنگ سهم داشته اند

در این میان با توجه به سلطه صیهونیسم بر سینمای هالیوود ، برترین فیلمهای مربوط به جنگ جهانی دوم عموما حول محور هولوکاست ساخته شده اند ولی اگر فیلمهای مربوط به هولوکاست را نادیده بگیریم بازهم باید اذعان نمود برترین فیلمها در این زمینه متعلق به امریکاست 

سینمای حرفه ای جنگ جهانی دوم با ظهور فیلمهایی چون «داس بوت» ، «وقتی عقابها فرود می آیند» ، «سقوط» ، «استالینگراد» تا حدودی از اختیار مطلق امریکا خارج شد اما بدون شک و شبهه باید اعتراف کرد یکی از بزرگترین غایبان سینمای حرفه ای جنگ جهانی دوم همانا سینمای شوروی و سینمای روسیه می باشد 

هنرمندان روسی از ابتدای قرن بیستم تمایل شدید خود را نسبت به موسیقی نشان دادند و حتی پس از اختراع فیلم و ظهور فیلمهای دارای صدا ، بازهم این صوتی گرایی در محافل هنری روسیه باقی بود از این رو توجه چندانی به سینمای روسیه نشد

در طی حدود هفتاد سال گذر از دوران جنگ جهانی دوم تاکنون هرگز شاهد تولید هیچ فیلم حرفه ای در زمینه جنگ جهانی دوم از سینمای روسیه نبوده ایم و مشهور ترین فیلم این سینما یعنی «دشمن پشت دروازه ها» نیز با سرمایه گذاری و همکاری تنگاتنگ کمپانی های امریکایی و انگلیسی ساخته شد که بازهم فیلم چندان ارزشمندی به شمار نمی رود 

با توجه به فروپاشی شوروی ، کم کم توجه ها از جنگ جهانی دوم در حوزه سیمای روسیه کمتر و کمتر شد تا این که سال 2004 سریال «گردان مجرمین» به کارگردانی نیکلای داستال روی آنتن تلویزیون های روسی رفت و با داستانی متفاوت توانست تنها با 11 قسمت ، مردم روسیه را پای گیرنده های تلویزیونی خود میخکوب کند (این سریال در سال 1389 از شبکه دوم سیما پخش شد)

پوستر سریال گردان مجرمین

«گردان مجرمین» باعث شد تا سینمای روسیه مجددا نگاهی به جنگ جهانی دوم بیندازد و مدتی بعد در سال 2010 برترین فیلم تمام روسی جنگ جهانی دوم به نام «The Brest Fortress» ساخته شد که هرچند به واسطه عقب ماندگی سینمای روسیه ، با کم و کاستی های فراوانی همراه بود 

ببر سفید به کارگردانی کارِن شاخنازاروف که متخصص ساخت فیلمهای درام است در سال 2012 به عنوان یکی از برترین فیلمهای روسی جنگ جهانی دوم ساخته شد اما این فیلم بازهم با توجه به امکانات سینمای روسیه تنها در حد یک فیلم خوب آماتور ظاهر شده است 

ببر سفید به عنوان نماینده سینمای روسیه برای اسکار برترین فیلم غیرانگلیسی نامزد شد ولی در لیست نهایی نامزد ها از لیست خط خورد 

انتخاب بازیگران در این فیلم به خوبی انجام نشده است و بازیگران تا حدودی ناشی به نظر می رسند و حس کافی برای انتقال مطلب در آنان دیده نمی شود

در میان بازیگران مربوط به شخصیت های بزرگ تنها بازیگر نقش مارشال ژوکوف تا حدودی به شخص مارشال ژوکوف شباهت دارد و بقیه اینطور نیستند

فیلم ببر سفید پیش از هر چیز یک فیلم آینده نگر می باشد و در سراسر دقایق فیلم ، سرگردانی بیننده در پیگیری هدف فیلم را به همراه دارد

ویژگی مهم این فیلم بر خلاف دیگر همقطاران خود ، این است که به طور واضح و شفاف یکجانبه نیست ؛ باقی فیلم های ساخته شده در سینمای روسیه در این زمینه عموما یکجانبگی شدیدی دارند و هر «نازی» را مستحق مرگ نمایش می دهند در صورتی که برای اولین بار در سینمای روسیه این دیالوگ را می شنویم:

«درست است که آنان نازی بودند ... ولی انان هم انسان بودند» 

تا آخرین دقایق فیلم به نظر می رسد که شاهد یک فیلم اکشن جنگی خواهیم بود ولی حقیقتا اینطور نیست و «ببر سفید» هدفی ماورای اینها را دنبال می کند ... 

ارتش سرخ در حالی نمایش داده می شود که برخلاف آموزه های کمونیستی ، در آن مدارا و اعتقاد به خدا را شاهد هستیم تا ذهنیت «ارتش سرخ کمونیستی» به «ارتش ملی روسیه» در ذهن بیننده تغییر یابد و بارها در دیالوگهای مختلف در همین راستا اقدام می شود

حال ارتش ملی روسیه با هزاران تانک در مقابل یک تانک سفید تایگر متحمل تلفات فراوانی می شود و تانک سفید رنگ تایگر که فقط یک نسخه از آن وجود دارد زیر شدید ترین آتشبار ها و در عجیب ترین موقعیت ها عالی ترین عملکرد ها را از خود به جای می گذارد 

تایگر سفید رنگ قادر است بیست تانک روسی را در چند لحظه شکار کرده و ناگهان ناپدید شود !! و این تانک چند صد تنی از مرداب و باتلاق عبور می کند بی آن که غرق شود و از چشم بازرسان و شناساگران مخفی می شود و حتی خود آلمانی ها هم نمی دانند که چه کسی پشت فرمان تانک سفید تایگر نشسته است و از چه کسی دستور می گیرد و چگونه این کارها را انجام می دهد؟

تمامی این سوالات در ذهن بیننده باقیست ... و هر چند دقیقه یک بار بر شدت تاکید روی این سوالات افزوده و سپس کاسته می شود

داستان از سوالات خارج شده و سمت و سویی اکشن به خود می گیرد تا نبرد تانکهای T-34 و تایگر سفید را نمایش دهد

 صحنه های اکشن در نوع خود در مقایسه با فیلمهای روسی خوب و استاندارد به نظر می رسند چرا که سینمای روسیه یک سینمای خام و بدون تجربه است و تولید این صحنه ها در سال 2012 برای یک فیلم روسی یک موفقیت بزرگ به شمار می رود ولی نحوه حرکات دوربین و چگونگی به تصویر کشیدن صحنه های اکشن و جای گیری های دوربین در مقایسه با همتایان خارجی خود ، بسیار در سطح ابتدایی و آماتور می باشد 

از جمله مهمترین اشکالات این فیلم ، عملکرد بسیار ضعیف در صحنه های اکشن می باشد ؛ نحوه دود پردازی ها و حرکات تانکها و صداهای بازیگران در صحنه جنگ بسیار با آرامش بوده و به هیچ وجه احساس جنگ را به بیننده القا نمی کند از طرفی قطع شدن و عدم حضور آهنگ زمینه در بعضی بخش های فیلم نیز بسیار مشهود است 

نبرد ها بسیار ساده به نظر می رسند و انتقال استرس جنگ به بیننده به خوبی صورت نگرفته است

 برخلاف صحنه های آماتور نبرد ها ، امضای قرارداد تسلیم بی قید و شرط آلمان به خوبی و در سطح عالی به تصویر کشیده شده است و بیننده را با خود به داخل صحن جلسه امضای این قرارداد می برد

نحوه راه رفتن مقامات آلمانی و طنین صدای پای آنان در سالن ، تاکید روی نظم شدید آلمانی ها می باشد چیزی که در ارتش سرخ آن را شاهد نبودیم و یک فیلم روسی به این موضوع اعتراف کرده است.

در هنگام غذا خوردن مقامات شکست خورده آلمانی ، اثری از ناراحتی و نگرانی در وجود آنان نمی بینیم و این شرایط بار دیگر ما را بسوی سوالات عمیق مطرح شده در اواسط فیلم سوق می دهد تا این که افسر NKVD نزد راننده تانک مشهور فیلم یعنی ستوان نایدونوف می رود و از این بخش به بعد که مدت زمان کوتاهی به شمار می رود ، رمزهای فیلم آشکار شده و پیام های فیلم شفاف می شود هر چند که گاه گاه در میانه های فیلم اشارات کوچکی به موضوع شده بود

 هیتلر در پایان فیلم می گوید: « ما چیز جدیدی نیاوردیم ... همان راه پدرانمان بود ... روسیه برای همیشه یک همسایه خارجی برای اروپاست ... مردم اروپا همواره سایه ترس از این همسایه بزرگ را در شرق احساس خواهند کرد ... ما خواستیم این مشکل را برای همیشه حل کنیم...جنگ تا همیشه وجود دارد»

«ما راه پدرانمان را ادامه دادیم» بدین معناست که این احتمال وجود دارد مجددا فرزندانی به وجود بیایند که راه پدران خویش را ادامه دهند و در حالی که جنگ تا همیشه وجود دارد!

 توجه داشته باشید که چندی پیش در جریان تیم حقیقت یاب کاتین ، دولت های روسیه و آلمان بر سر طرفداری از پدران خود دچار درگیری لفظی دیپلماتیک با یکدیگر شدند و اخیرا نیز رشد شدید نازیسم در اروپا را شاهد هستیم

 و اما تایگر سفید ...

تایگر سفید چگونه توانست از پس شرایط ذکر شده بر بیاید؟ آیا تایگر سفید یک تانک معمولی جنگی بود؟ یا مقصود از تایگر سفید چیز دیگری است؟ 

تانک افسانه ای تایگر سفید رنگ در این فیلم چیزی نیست جز اراده ملت آلمان و ملل دیگری که در این راه دوشادوش آلمانی ها جنگیدند که در نخستین دقایق فیلم به مساله تنها نبودن آلمانی ها در این موضوع اشاره شد

این اراده قادر است از سخت ترین شرایط عبور کند و از بزرگترین باتلاق ها رد بشود...

 اراده تایگر مورد اصابت قرار گرفت ... آسیب دیده شد و همانطور که در اواخر فیلم دیدیم دچار آسیب دیدگی جدی شد ولی طبق گفته ستوان نایدونوف:

« تایگر سفید منتظر است ... او در انتظار فرصتی نشسته است ...شاید 20 سال شاید 30 سال شاید حتی 100 سال دیگر ... او بیرون خواهد آمد»



 منبع:سینما سنتر



نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم