یادداشت های سینمایی

نگاهی به آثار سینما - تلویزیون - تئاتر

آخرین نظرات

 
برنامه «هفت» به عنوان تنها برنامه تخصصی در حوزه سینما در عمده میزگردهایش نمی تواندکلاف های کلان سینما را باز گشاید و مورد تحلیل و بررسی قرار دهد. با این شیوه، هفت هیچ گره ای از گره های کور سینمای ایران را نمی تواند باز گشاید...

سردبیر ،‌ مجری محترم برنامه هفت تصور می کند بحران ها با گفت و گو و خنده حل می شود.گبرلو در بخش ژورنالیستی هفت تیرهایی را در تاریکی رها می کند که  این تیرها هدف خاصی را دنبال نمی کند. با استناد به همین موضوع وی درکسوت مجری نمی تواند در بخش ژورنالیستی،برنامه هفت را اداره کند.در برنامه (17 آذر) در بخش میزگرد انتهایی مباحثی توسط معاونت اداره نظارت و ارزشیابی مطرح شد که از چند جنبه قابل تامل است .

عدم تناسب میهمان با سوژه های مورد بحث،به برنامه هفت صدمات کلانی وارد ساخته است. این اشتباه فاحش در بخش میزگرد برنامه جمعه شب برای چندمین بار تکرار شد.در این بخش مهدی عظیمی سرپرست اداره نظارت و ارزشیابی میهمان برنامه بود.با توجه به عنوان بخش سوم که قرار بود ریزش مخاطب،رکود و ورشکستی سینما مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد به دلیل عدم تناسب میهمان با سوژه مورد نظر ، کلاف سردرگم بررسی بحران سینما به درستی گشوده نشد. در همین راستا گبرلو از عظیمی پرسید:"شورای اداره نظارت و ارزشیابی در این فضا چه جایگاهی دارد؟"

منظور مجری این بود که در عدم استقبال مخاطبان سینما، اداره نظارت چه نقشی دارد. (از این شیوه سئوال کردن و گزینش میهمان برنامه به سادگی می توان به عدم درک مجری و سردبیر برنامه هفت به مسائل کلان سینما پی برد).

جناب گبرلو هنوز نمی داند چالش در مورد عدم استقبال مخاطب را باید با شورای صنفی نمایش حل کند نه با مدیری که تنها وظیفه اش اعطای پروانه ساخت و نمایش است. وی می خواهد با مدیری چالش کند که تنها مسئولیت اجرایی اش صدور پروانه ساخت و نمایش است و حدودا چند ماهی در این سمت گمارده شده. بنابراین اساسا طرح صورت مسئله با عظیمی غلط است.

البته هفت در چند برنامه قبل پیرو همین انتخاب های غلط ، میزبان حبیب کاوش و محمد رضا شریفی نیا برای میزگرد اکران و فیلم سوزی ، بود. در آن برنامه هم مجری به دلیل مماشات با کاوش( نماینده  شورای صنفی نمایش) و عدم چالش با نماینده شورا نتوانست به مخاطب بفهماند اصلا به چه دلیل آنها را دعوت کرده و این دو قرار است چه بگویند.

در برنامه جمعه شب عظیمی در ابتدای سخنانش به این موضوع اشاره کرد که نباید برای قهر مخاطبان با سینما به دنبال مقصر گشت اما چند لحظه بعد در سخنانش به شیوه مدیران دولت دهم معاونت های سینمایی سابق را به چالش کشید و در چند  لحظه بعد گفت :"آقای شمقدری آمدند و آن مانیفست را ارائه دادند. آن مانیفست اگر عملی می شد یک اتفاق بزرگی در سینمای کشور می افتاد. ولی اگر تصمیم فردی باشد اجرا نمی شود، توجه می فرمایید قبلش هم آقای جعفری جلوه این کار را نتوانستند انجام دهند، قبلش هم مرحوم سیف اله داد و ضرغامی نتوانستند این کاررا بکنند. یعنی سینما از توی جریانی که رد شده،به خاطر اینکه درخواستی که ارائه می شده، آن حرفی که زده می شده تا به مرحله عمل برسد اتفاقات متعددی برایش می افتاده ."

هر چند اظهارات عظیمی در برنامه کمی گنگ بود و قتی روی کاغذ هم پیاده می شود گنگ تر به نظر می آید ، اما از همین گفته های الکن هم می توان فهمید که وی می خواست بگوید آقایان ضرغامی ، جعفری جلوه و مرحوم داد و سایر مدیران سینمایی نتواسنتد سینما را مدیریت کنند. استباط کاملا روشن از سخنان عظیمی به واقع این بود: اگر امروز سینمای تحت مدیریت شمقدری سینمای بالنده ای نیست به دلیل میراث داری خسران های گذشته است.

وی در ادامه رسانه ها را عناصری مخرب در پیوند مردم با سینما دانست و کلیه رسانه ها را متهم به اشاعه دلسردی، ناامیدی ،تهمت، افترا و گمانه زنی های غلط کرد.

سرپرست اداره نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی در بخش ابتدایی گفت وگویش در پاسخ به این پرسش کلیشه ای مجری در باب عدم استقبال مخاطبان سینما دلایلی از قبیل عدم سالن های مناسب ،گرانی بلیت ،نبود پارکینگ در کنار سینماها، صندلی های خراب ،پروژکتور های نه چندان خوب (منظورشان همان آپارات است) مطبوعات و صدا و سیما را بیان کرد. از دید این مسوول محترم همه این دلایل می تواند سبب ساز سینما نرفتن مردم باشند. دقت کنید در این پاسخ ها اصلا ذکری از محتوای فیلم هایی که توسط ایشان پروانه ساخت و نمایش می گیرند، نرفته است. متاسفانه ایشان در حوزه ای که اصلا مربوط به حیطه کاری شان نیست، نظرات غیر کارشناسانه ای عنوان می کنند و به اختیارات خود اصلا نزدیک نمی شوند.

کلاف سینما و «هفت» بی اثر

نابودی شبکه نمایش خانگی

عظیمی در بخش دیگری از سخنانشان به این موضوع اشاره کرد که در شبکه نمایش خانگی گردش مالی چندین میلیادری وجود دارد . او گردش مالی در شبکه نمایش خانگی را هشت برابر کل در آمد گیشه سینما دانست . اما این نکته از دید آقای عظیمی مغفول مانده است که در عرض چند ماهی که سازوکار مدیریت سینما از قالب زیر مجموعه معاونت ارشاد به شکل یک سازمان در آمده است،  شبکه نمایش خانگی در اثر سوء مدیریت و غفلت مدیران نابود شده است و از 17 رسانه خصوصی فعال در حوزه شبکه نمایش خانگی، 16 موسسه رسما اعلام ورشکستگی کرده اند . همان 17 رسانه ای که در دوره مدیریت محمد حسین صفار هرندی شکل گرفتند و به صورت پویا و موثر سبب اعتلای سینمای ایران شدند. مگر نه اینکه همین آقایان از منتقدان جدی دوره مدیریتی  قبل بودند و می گفتند.

متاسفانه در عرض سه سال شبکه نمایش خانگی و موسسات خصوصی مرتبط نابود شده اند.در بین سالهای 85 تا 88 خرید و فروش رایت فیلمهای سینمایی ایران توسط موسسات خصوصی از  مرز حدودی 30 الی  50  میلیون تومان به 300 الی 500 میلیون تومان رسید و در ابتدای سال 88 از مرز میلیارد هم گذشت .کسی نیست فریاد سر دهد که آقایان چند ماهی است با این شیوه اعطای مجوز پخش فیلم (در شبکه نمایش خانگی) این حوزه را به صورت صدقه ای اداره می کنند. بر اساس مستندات و اظهارات مدیران سازمان سینمایی  اغلب مجوزهایی که در شبکه نمایش خانگی اعطا شده است به فیلم های مستند بوده است و به فیلمهای خارجی به سختی مجوز اعطا می کنند. به همین دلیل مخاطبان شبکه نمایش خانگی به جای تهیه فیلم های خارجی پالایش شده به بازار قاچاق روی آورده اند. تعداد فیلمهای خارجی که از ابتدای سال تاکنون در این شبکه توزیع شده است یک بیستم سال قبل هم نیست و مدیرانی که دائما به جای پاسخگویی دم از کارشناسی موضوعات کلان سینما می زنند هنوز متوجه نابودی بخش خصوصی در حوزه شبکه نمایش خانگی نشده اند، شاید هم شده اند و خود را به خواب خرگوشی می زنند.

علیرضا پورصباغ

بخش سینما و تلویزیون تبیان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم