یادداشت های سینمایی

نگاهی به آثار سینما - تلویزیون - تئاتر

آخرین نظرات

در قسمت قبلی (آموزش بازیگری-قسمت اول) خواندیم که :

بازیگر در هنگام مطالعه بار اول نمایشنامه ، یا بسیاری از جزئیات که نویسنده در پرانتز به عنوان دستورالعمل صحنه قرار داده است آشنا می شود. بعد از آن او با شرایط محیطی ( فصل سرد است یا گرم و یا در چه شرایطی جغرافیایی است و چه صداهایی بر صحنه حاکم است ) آشنا خواهد شد . 
در این مرحله بازیگران باید هنگام خواندن ، با صدای بلند به روخوانی متن بپردازند...

قسمت دوم : هماهنگی و فرمانپذیری بازیگران
اگر تا به حال به ارکستری بزرگ و رهبر ارکستر توجه کرده باشید ، دیده اید که هیچ یک از نوازندگان نابلد نیستند ، بلکه استاد کار خویشند اما هنگام نواختن در ارکستر متواضعانه به فرمان رهبر دل می سپارند . نت ها را جلوی رو دارند ، اما چشم به فرمان اویند . این فرمانبرداری ، از کسی کم نمی کند ، بلکه بر کیفیت کار می افزاید . در این فرمانبرداری و اطاعت ، مراحل فراوان وجود دارد : 
اول : اعتماد متقابل
دوم : تواضع و اشتیاق برای تجربه ای تازه
سوم : هماهنگی با دیگر بازیگران و توجه به بازی آنان
چهارم : رعایت انضباط جلسات تمرینی
پنجم : بر هم نزدن تمرکز و توجه به دیگران
ششم : اگر تناقص بین پسشنهاد کارگردان و نظریه بازیگران وجود دارد باید با صداقت مطرح شود . 
نقاط تاریک ، روشنگرانه بررسی شود تا ابهامی باقی نماند و اگر به تفاهم نرسیدند این بازیگر است که باید بر خواست کارگردان گردن نهند و از مهارت خود مدد جوید و اگر از نظر فنون بازیگری ، با مشکلی روبروست ، راهکاری درست و منطقی با رعایت زیبا شناسی برای آن بیابد ، زیرا پیشنهاد کارگردان زیبایی شناسی کلیت را در برمی گیرد . 
او کمال اجزاء را برای کمال کلیت نمایش می خواهد .

بازیگر کیست ؟
دیدن بازیگران در زندگی روزمره ، برای دیگران اگر نگوییم جالب است ، لااقل سؤال برانگیز و مایه کنجکاوی و گاهی بیش از اینها یعنی احترام برانگیز و مشتاقانه است . 
مردم معمولاً در برخورد با یک بازیگر تعمق می کنند و منتظرند تا یکی از ویژگی های او را در بازیگری ببینند . اما او انسانی است معمولی و حتی گاهی افتاده تر و کمرنگ تر از دیگران . 
پس مهارت هایش کجاست ؟
واقعیت این است که بازیگر در آن لحظه ، از هنرهایش خالی است . البته این تعریف در تمامی هنرها تعمیق دارد . مانند : نمایشنامه نویسی ، آواز ، نقاشی و …
پس هنرمند آن زمان که مشغول به اجرای کار هنری است انگیختگی ، استعداد و مهارتش را نمایان می سازد و بیننده یا شنونده این لحظه را در می یابد ، از احساس او ( بازیگر ) به هیجان می آید ، می خندد ، می ترسد ، همراه او به دنبال راهکار می گردد و به قولی هم ذات پنداری می کند . اما آیا همه هنرمندان امکان می یابند که به این مهم توجه کنند و همه همت خویش را نثار خلق آثار خود کنند ؟ یا مشکلات اجتماعی و یا خصوصی این ارتباط را مخدوش می سازد .
ساده تر بگوییم یک بازیگر برای این که از این معضلات دور بماند باید چه فعالیتهایی را انجام دهد: بازیگر ، هنگام آموختن فن بازیگری ، باید ابتدا به اعمال جسمانی خود در روی صحنه بیندیشد ، به این ترتیب حرکات در شرایط محیطی باعث تفکر درباره اعمال بعدی و تفکر باعث احساس و هر دوی اینها منبع حرکاتی تازه می شوند . 
اما حرکات در رادیو باید شنیده شوند ، پس بازیگری در رادیو وارد مبحث دیگری می شود . در نمایشنامه های قدیمی رادیو ، هم به وسیله صدا سازی های مناسب و هم توسط بازیگران گفته میشد و بدین وسیله بازیگر بسیاری از شرایط صحنه را مجسم می کرد و به احساس واقعی تری دست می یافت و شنونده نیز خود را نزدیک به بازیگر احساس می کرد و به نحوی او را در آن صحنه مجسم می نمود ، اما اکنون به این مهم بهایی اندک داده شده که در بسیاری از موارد به حق و درست است . اما گاه گفتار نمایش حاوی تمام احساس و تجسم شرایط محیطی برای شنونده نیست ، ضمن آن که بازیگر را از دسترسی به لحظات کلیدی نمایش دور می کند .
البته باید به یادداشت که بازیگر هنگام برخورد با رویدادهای مختلف و اشیایی که شنونده طبعاً آنها را نمی بیند ، می تواند با ایجاد آوایی مناسب این رویارویی را برای شنونده میسر سازد . اما این آوا سازی باید بسیار گزیده انجام گیرد و تصنعی نباشد . 
در رادیو احساس بازیگر از راه صدا منتقل می شود ، پس باید بیاموزد که چگونه اصواتی در برخورد با رویدادها داشته باشد . اما این بدان معنی نیست که روند عاطفی و معقول بازیگری ، فدای کیفیت آواها شود . مثالی کوتاه می آورم : 
میهمان : هوم … چه بوی مطبوعی … این سوپ باید خیلی خوشمزه باشد … ]می خورد [ به … سوپ عالی با سبزی معطر تازه … هوم … بی نظیره … ]با اشتها می خورد [ . 
پس به خاطر داشته باشیم که فضاها و مکان های بازی و همین طور اشیاء ، که بازیگر با آنها بازی دارد نیز ، در جای خود طرف مقابل بازی او هستند و او باید با اشیاء بده بستان قابل باور داشته باشد . در رادیو هم اگر قرار است بازیگر غذایی صرف کند یا با شمشیر یا آیینه ای بازی داشته 
باشد ، باید تجسم حضور آنها را در صدایش بگنجاند .
کشمکش خصمانه ، جنگ تن به تن ، غرق شدن در آب ، گم شدن در تاریکی ، شدت گرما و سرما و همه چیز ، فقط به قدرت او در تجسم و مهارت در نمایش آوایی آنهاست .

 

منبع:تبیان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم